بقعه حاجی حاضر علیه السلام ایوان

در شهرستان ايوان، بخش مركزي، روستاي حاج حاضر واقع شده است.
شجره نامه ای از این امامزاده در دست نیست . روايت شده كه او از خادمين امام رضا (ع) بوده است و به علت انجام وظيفه سريع و درست و حضور به موقع در خدمت امام لقب حاضرگرفته است و نام اصلي وي سيد محمد مي‌باشد. عده‌اي ديگر مي‌گويند او از زمان هاي خيلي دور به همراه سيد عبدالله به اين منطقه اعزام شده‌اند و در اين جا فوت نموده است. خبر ديگر حاكي از آن است كه حاجي حاضر برادر امام رضا و فرزند امام موسي كاظم (ع) مي‌باشد؛ ولي هيچ يک از اقوال فوق مستند تاريخي ندارد .
ميزان درآمد در هر ماه بطور متوسط: 100.000تومان.

.سال ساخت بناي جديد :

نيمه دوم 1390. مساحت بنا: 308 متر

مساحت زمين هاي اطراف بنا(تا جايي كه مربوط به حوزه ي امامزاده است و جزء حياط امامزاده محسوب شود):200 متر

مشخصات بنا و نوع بنا:مصالحي چون؛ سيمان، آهن و ميلگرد در بنا بكار رفته استو در بالاي آن گنبدي با بتن ساخته شده است كه توسط چهار ستون بر روي ضريح آهني قرار گرفته است در زيرطبقه اصلي، طبقه­اي هم­كف ساخته شده است، البته ساخت و ساز اين بنا به علت مشكلات مالي مدتي است نيمه كاره مانده است.

 اعضاي هيأت امناء :جاسم پيرحياتي ،مسعود رحماني، يدالله ذوالفقاري، حسين رحيمي و ولي پرهيزكاري

اقدامات و فعاليت هاي هيأت امناء(عمراني- فرهنگي):

فعاليت هاي فرهنگي: برنامه هاي فرهنگي – مذهبي اجرا شده در اين بقعه محدود به عزاداري در روزهاي تاسوعا و عاشورا است.

كرامات امامزاده

1-    آقاي جاسم پيرحياتي اهل و ساكن ايوان و از معتمدين منطقه به نقل از آقاي محمدعلي تعميركاري نقل كردند: در زمان والي ابوقداره به آقاي تعميركاري مي­گويد برو و براي حاج حاضر بناي بساز، والي به همراه ايشان مأموري مي­گمارد تا كارش را به نحو احسنت انجام بدهد. وقتي مي­خواهد ساخت و ساز را شروع كند به خاطر كوهستاني بودن منطقه با صخره بزرگي مواجه مي­شوند كه برداشتن آن از توان آنها خارج است به همين دليل به والي ابوقداره مي­گويد كه به خاطر وجود صخره نمي­تواند ساخت و ساز انجام بدهد و ناچاراً كار بايد تعطيل شود، والي مي­گويد برو و هرطوري شده بنا را بساز و اگر كوتاهي كني عواقب قصورت متوجه تو است، اصلا برو و ب امام­زاده متوسل شو و از او بخواه كه كمكت كند.

آقاي تعميركاري وقتي مي­بيند كه كار به اينجا كشيده به امام­زاده متوسل مي­شود و از ايشان درخواست مي­كند تا در برداشتن صخره او را ياري كند.

بعد از اين ماجرا وقتي براي سركشي به آنجا مراجعه مي­كند مي­بيند كه آن صخره حدود100 متر از كنار بنا دور شده است، بدين ترتيب كار ساخت وساز را شروع و براي آن بناي قديمي را مي­سازد.

2-    آقاي كمر نورمحمد اهل و ساكن روستاي حاج حاضر نقل كردند: حدود150 سال خانواده پدر بنده به نام حسين­بگ نورمحمد در شهر سرپل­ذهاب سكونت داشته­اند؛ شبي امام­زاده حاج­حاضر به خوابش مي­آيد و مي­فرماييد بايد به روستاي حاج حاضر در شهر ايوان بيايي و در آنجا خدمتكار من بشوي، پدرم مي­گويد من شما را نمي­شناسم شما چه كسي هستيد؛ مي­گويد من حاجي حاضر هستم و در روستاي حاج حاضر ايوان مدفونم؛ اين خواب چندبار اتفاق مي­افتد ولي پدرم هيچ اعتناي به خواب پيش­آمده نمي­كند، در همين اثنا پدرم بينايي خود را از به طرز عجيبي از دست مي­دهد بدين صورت كه ايشان صبح بلند مي­شود و نمازش زا مي­خواند بعد مي­خوابد دمدم­هاي صبح مادرم مي­گويد حسين­بگ چرا بلند نمي­شوي، پدرم مي­گويد هنوز شب است،‌مادرم مي­گويد اين چه حرفي است كه مي­گويي نمي­بيني كه خورشيد بالا آمده و روز شده، با كنجكاوي مادرم مشخص مي­شود كه پدرم بيناييش را از دست داده است؛ وقتي حكمت نابيانيش را در عدم اعتنا به خوابي كه امام­زاده آن دستور را به او داده بود، مي­بيند با توسل و راز و نياز به امام­زاده حاج حاضر بيناييش را بدست مي­
آورد و به شكرانه اين نعمت از سرپل­ذهاب مهاجرت و در روستاي حاج حاضر سكني مي­گزينند و كمر به خدمت امام­زاده مي­بندند. در وهله اول قبر ايشان را درست مي­كند و بر بالاي آن سايباني درست مي­كند.

بعد از مدتي والي پشتكوه از جاده ايوان- كرمانشاه مي­گذرد و پدرم را در آنجا مي­بيند، والي به پدرم مي­گويد كي هستي و حرفه­ات چيست و اينجا چكار مي­كني؛ پدرم مي­گويد حسين بگ خادم امام­زاده حاج حاضر هستم، والي مي­گويد امام­زاده معجزه دارد،‌پدرم مي­گويد بله، والي مي­گويد من عازم سفر كرمانشاه هستم اگر در طول مسير رفت و برگشت از امام­زاده معجزه ببينم برايش ساختمانمي­سازم، بعد دقايقي كه از آنجا دور مي­شوند ناگهان در مسير جاده سنگ سفيدي مي­افتد و راه را بر آنان مي­بندد و در همين هنگام وسيله نقليه آنان خاموش مي­شود؛ يكي از همراهان والي مي­گويد كه اين موضوه معجزه امام زاده است، وال مي­گويد اي امام­زاده اگر سنگ را برداري تا ما به راهمان ادامه بدهيم برايت ساختماني بنا مي­كنم،‌به ناگاه سنگ برداشته و وسيله نقليه روشن مي­شود، والي برمي­گردد و به پدرم مي­گويد من معجزه ايشان را ديدم فردا از كرمانشاه برمي­گردم و دستور مي­دهم براي امام­زاده ساختمان بسازند.

تعداد شهداي مدفون در جوار بقعه: 200 شهيد. جمعيت روستا/شهر امامزاده: 100 نفر.

زائرين بقعه ازاستان ايلام درايام نوروز وروزهاي پنجشنبه است.

اخبار مرتبط: