صهیونیستها به فکر انهدام مسجد الاقصی و مسجد الصخره هستند
- شناسه خبر: 50454
- تاریخ و زمان ارسال: ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۴۶
- نویسنده: تحریریه بقاع خبر
به گزارش بقاع خبر، در سی و یکم مرداد ۱۳۴۸ شمسی، مسجدالاقصی، اولین قبله مسلمین و یکی از مقدسترین عبادتگاههای مورد احترام ادیان آسمانی، توسط اشغالگران صهیونیست به آتش کشیده شد. ستونهای آتش و دود تا ارتفاع صدها متری به آسمان برخاست. در قسمت جنوب شرقی در حدود دویست متر مربع از سقف مسجد کاملاً منهدم گردید و گنبد مسجد در پنج نقطه سوخت. همچنین یکی از آثار متبرک مسجد و یک منبر مخصوص که هشتصد سال سابقه داشت نیز کاملاً از بین رفت. این جنایت دردناک، بازتاب تند و موج خروشانی در جهان اسلام به وجود آورد؛ آتش خشم مبارزان نهضت اسلامی ایران را برافروخته کرد و رژیم پهلوی را که همیار اسرائیل بود، دچار بحران جدی نمود.
تلاش روزنامههای ایران که دست ساواک را در پشت سر داشتند، به منظور فرو نشاندن خشم ملت مسلمان ایران بی نتیجه ماند. در نهایت محمدرضا پهلوی پس از این حادثه ناگزیر شد تا برای کاستن از خشم عمومی، مزوّرانه، بیانیهای منتشر سازد و اظهار داغداری کند در حالی که وی پس از مدتی که در اجلاس سران کشورهای اسلامی سخنرانی میکرد، از مسجدالاقصی نامی نبرد. حضرت امام خمینی (ره)، آتش زدن مسجدالاقصی و کنفرانس اسلامی را به شدت محکوم کردند و کنفرانس را متهم نمودند که تلاش دارد جنایت صهیونیزم را در این حادثه لوث کند. به همین مناسبت با حجت الاسلام غلامی قائم مقام بنیاد هدایت به گفتوگو نشستیم، که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
حجت الاسلام غلامی در گفتگو با مهر گفت: سرزمین فلسطین و قدس شریف از زمانهای بسیار دور همیشه مورد توجه بوده و مورد طمع قدرتها بخصوص قدرتهای غربی قرار گرفته است. تحمیل جنگهای طولانی مدت صلیبی علیه مسلمانان نشان دهنده اهمیت و جایگاه سرزمین مقدس است به نحوی که وقتی فرماندهان ارتش متفقین، عثمانی را شکست دادند و وارد بیتالمقدس شدند گفتند امروز جنگهای صلیبی به پایان رسید.
ادامه داد: اشغال سرزمینهای اشغالی یک طرح چند جانبه پیچیده با هدف جلوگیری از اتحاد مسلمانان و پیشگیری از تأسیس حکومتهای مقتدر اسلامی و تمرکز و کشورگشایی و اهدافی که در ذهن سران یهود صهیونیست بود به وجود آمد و شکل گرفت و پس از اینکه عثمانیها شکست خوردند و قرار داد سایکس پیکو به صورت محرمانه برای تقسیم بندی کشورهای خاورمیانه بین کشورها و قدرتهایی که فاتح جنگ بودند برقرار شد. بر همین اساس فلسطین را بر عهده انگلیسیها گذاشتند و انگلیسیها با توافقی که با صهیونیستها داشتند در یک طراحی پیچیده پای صهیونیستها را به فلسطین باز کردند.
وی افزود: انگلیس در سال ۱۹۱۷ تأسیس کشور صهیونیستی را در سرزمین فلسطین اعلام کرد و با حمایت انگلیس یک هیأت صهیونیستی وارد فلسطین شد و در این اقدام صهیونیستها شروع به خرید زمینهای فلسطینیها میکنند و به شهرک سازی مشغول میشوند. بعد از اینکه کشور انگلیس تصمیم گرفت از فلسطین خارج شود رئیس وقت کمیته اجرایی آژانس یهود تحت قیمومیت انگلیس رسماً برپایی حاکمیت صهیونیست را اعلام کرد و خیلی جالب است که چند دقیقه طول نمیکشد که دو قدرت بزرگ شرق و غرب یعنی آمریکا و شوروی رژیم اشغالگر اسرائیل را به رسمیت میشناسند و این روز به عنوان روز نکبت نام گذاشته میشود.
قائم مقام بنیاد هدایت اضافه کرد: نکبت یادآور تبعید اجباری و دسته جمعی بیش از ۷۵۰ هزار فلسطینی از منازل و زمینهایشان است و جالب است از سال ۱۹۴۸ تا ۲۰۱۶ مجمع شورای امنیت جمعاً ۲۲۵ قطعنامه لازمالاجرا درباره تجاوزات رژیم صهیونیستی و کشتار مردم فلسطین و شهرک سازی در سرزمین فلسطینیها و اراضی موضوع قرار داده است و پس از جنگ شش روزه تصویب کرد در حالی که رژیم اشغالگر تا کنون حتی به یک قطعنامه آن هم عمل نکرده و اهمیتی به آن نداده و کشور گشایی و شهرک سازی و اخراج فلسطینیها را به بهانههای مختلف در دستور کار خود قرار داده است.
غلامی ادامه داد: صهیونیستهای غاصب نیز وقتی شروع به مهاجرت به کشور فلسطین کردند ابتدا با جنگ و کشتار نیامدند بلکه با یک حیله و نیرنگ و توافق و هم افزایی که اتفاق افتاد زمینهای بزرگی که برای فلسطینیان عرب که عمدتاً در آمریکا و اروپا زندگی میکردند را از آنان با قیمتهای خوب خریداری کردند. آنان این کار را انجام دادند تا بتوانند پای خود را به فلسطین باز کنند در این بین برخی افراد نقش بسزایی داشتند برای مثال نقل شده در این زمینه سید ضیاالدین طباطبایی شریک رضا خان که در کودتای ۱۳۰۹ بود از دلالهای یهودیها به شمار میرفت. او زمینهای فلسطینیها را میخرید و در نهایت بعد از خرید به یهودیها میداد.
وی در ادامه بیان کرد: یهودیها با سه رویکرد پایشان به فلسطین باز شد اول اینکه به شدت نسبت به اعراب قساوت و سختی و خشونت به خرج دادند، دوم اینکه افکار عمومی کاذبی را به دنیا القا کردند به گونهای که به افکار عمومی میگفتند یک سری زمینها در منطقه فلسطین وجود دارد که بدون صاحب مانده و ما به آن سرزمین رفتیم تا آنجا را آباد کنیم به گونهای که ژان پل سارتر در کتاب مردمی بی سرزمین و سرزمینی بی مردم نوشت فلسطین سرزمین بدون مردم بود که یهودیان بدون سرزمین با نگاه خیرخواهانه به آنجا هجرت و اقدام به آبادانی آن منطقه کردند چرا که آنجا مخروبهای بیش نبود. سوم اینکه اساساً یهودیها و صهیونیستها برای اشغال فلسطین با لابیگری قدرتهای بزرگ از جمله انگلیس، آمریکا و کشورهای اروپایی توجه آنان را جلب و پای خودشان را در سرزمین فلسطین مستحکم کردند.
قائم مقام بنیاد هدایت افزود: وقتی پای یهودیها و صهیونیستها به فلسطین باز شد حدود ۵ درصد از زمینهای فلسطین را تصرف کردند و تحت مالکیت داشتند اما به یک مرتبه سال ۱۹۴۸ جامعه ملل با صدور یک قطعنامه و بدون هیچ دلیلی فلسطین را تقسیم کرد و ۵۷ درصد سرزمین فلسطین را متعلق به یهودیها اعلام کرد در حالی که ۵ درصد برای یهودیها بود که بعد از آن هم چند جنگ اتفاق افتاد که در جنگ ۱۹۶۷ اسرائیلیها توانستند با کمک آمریکا و دولتهای دیگر زمینهایی را در مصر، سوریه و اردن تصرف کنند و در جنگ ۱۹۷۳ باز به کمک آن قدرتها توانستند جنگ را به نفع خودشان مصادره کنند و زمینهای دیگر را تصرف کنند سپس به جنوب لبنان لشکر کشی کردند و این خوی تجاوز و اشغالگری رژیم صهیونیستی ادامه پیدا کرد تا به امروز که اساساً این خوی استکباری و توسعه طلبی رژیم صهیونیستی که ریشه در بلند پروازی و نقشههای شومی که برای جهان دارند شکل میگیرد. آنان امروز به طرح خاورمیانه بزرگ فکر میکنند و ایده خاورمیانه بزرگ را در سر میپروراند.
غلامی بیان داشت: مکتب نوظهور صهیونیست مسیحی اعتقاداتی دارد و معتقد است برای اینکه طرح بزرگشان عملی شود باید یک سری اتفاقات به عنوان مقدمه شکل بگیرد و آن طرح و نقشه بزرگ صهیونیست مسیحی باید اتفاق بیفتد یکی اینکه همه یهودیان از سراسر جهان باید به فلسطین بیایند و سرزمین اسرائیل را از نیل تا فرات به وجود بیاورند، دوم اینکه یهودیان باید مسجد الاقصی و مسجد قبه الصخره را در بیتالمقدس منهدم کنند و به جای آن معبد بزرگ را بنا کنند، سوم اینکه روزی که یهودیان مسجدالاقصی و مسجد صخره را در بیتالمقدس منهدم میکنند جنگ نهایی مقدسشان که از آن به عنوان آرماگدون یاد میکنند آغاز شده و در این جنگ همه جهان نابود میشود، چهارم اینکه زمانی که جنگ آرماگدون شروع میشود مسیحیان تولدی دیگر پیدا میکنند، مسیح را میبینند و توسط یک سفینه بزرگ از دنیا به بهشت منتقل میشوند، پنجم در جنگ آرماگدون وقتی ضد مسیح در حال دستیابی به پیروزی است مسیح همراه مسیحیان دوباره متولد میشود و در جهان ظهور پیدا میکند و ششم دولت صهیونیستی اسرائیلی به کمک آمریکا و انگلیس مسجد الاقصی و مسجد صخره را در بیتالمقدس نابود میکند و این کار به دوش آنان سپرده شده است.
قائم مقام بنیاد هدایت ادامه داد: اینها از جمله اعتقادات این مکتب نوظهور صهیونیستی مسیحی است که با این اعتقادات به دنبال گسترش کشور و پایگاههای نفوذ خودشان و به نوعی برای مقابله با گسترش اسلام بخصوص تشیع است آنان از شکلگیری هلال شیعی احساس خطر کردند از این رو برای اینکه بتوانند با آن هلال شیعی مقابله کنند طرح از نیل تا فرات و بعدش خاورمیانه بزرگ و سپس طرحهای دیگر را برای این آرمان بزرگشان که تصرف کل جهان و اداره آن است را انجام میدهند و دنبال میکنند.
وی اضافه کرد: صهیونیسم مسیحی دو اندیشه مهم و بنیادی دارد اول وحیانی و نقد ناپذیر بودن کتاب مقدس است و دیگر فرا رسیدن آخرالزمان و بازگشت مجدد حضرت مسیح است بر اساس این دو مبنا تفکر و مکتب صهیونیست مسیحی بود که تشکیل حکومت یهودی در فلسطین شکل گرفت از این رو به آنان صهیونیست میگویند و جایگاه برجستهای در تئوریزه کردن آخرالزمان بر عهده دارند. ائتلاف و جریانی که در پس قدرتهای بزرگ امروز وجود دارد برای این طراحی بعد از حوادث یازده سپتامبر فرصتی را برای آنان به وجود آورد تا با توسل به جنگ نظامی و برخوردهای سخت و امنیتی یک سری تغییرات بنیادی را در دولتها و بعد هنجار سازی در نظم مطلوب دولتها و ملتها دنبال کند.
غلامی اضافه کرد: در جنوب غرب آسیا یا به تعبیری خاورمیانه یک موقعیت راهبردی وجود دارد و به دلیل ذخایر انرژی و شاهراه ارتباطی جهان و وجود قدرتهای چالش گر برای نظام سلطه همواره مورد طمع و توجه ابرقدرتها بوده است برای همین بعد از این لشکر کشی طرح خاورمیانه بزرگ را طراحی کردند و به دنبال تحقق این طرح بودند که طرح خاورمیانه بزرگ بعداً به طرح خاورمیانه جدید باز طراحی شد و شیمون پرز به عنوان اولین کسی بود که خاورمیانه جدید را با هدف سلطه ژئوپلیتیکی، سیاسی و اقتصادی در این منطقه مطرح کرد اساساً مبنای این طراحی و طرح بزرگ بر این بود که در جنوب غرب آسیا سیا یک نقشه جدیدی ایجاد کنند و این نقشه جدید را به صورت یک مجمع الجزایر پراکندهای بر اساس معیارهای زبان، نژاد و قومیت ترسیم کنند تا باعث مقابله وحدت وطن، وحدت جهان اسلام و جهان عرب شود و این شاکله در این کشورها از بین برود.