اگر جامعه روحانیت نبود، انقلاب تا صد سال دیگر هم پیروز نمیشد
- شناسه خبر: 46102
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۳ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۳۴
- نویسنده: تحریریه بقاع خبر
به گزارش بقاع خبر، ورود امام خمینی (ره) به وطن پس از ۱۵ سال مبارزه و پیروزی انقلاب اسلامی، عظیمترین واقعه طول تاریخ معاصر ایران است. انقلاب ایران تحولی عظیم برای بشر و جهان بشری است که در ادامه سخنان رهبری در این باره را میخوانید.
آرمان انقلاب اسلامی حیات طیبه است
کاری که انقلاب در آغاز انجام میدهد، ترسیم آرمانها است، آرمانها را ترسیم میکند. البتّه آرمانهای عالی، تغییرناپذیرند، وسایل تغییرپذیر است، تحوّلات روزمرّه تغییرپذیر است امّا آن اصول که همان آرمانهای اساسی است، تغییرناپذیر است، یعنی از اوّل خلقت بشر تا امروز، عدالت یک آرمان است، هیچوقت نیست که عدالت از آرمان بودن بیفتد، آزادی انسان یک آرمان است، آرمانها را انقلاب تصویر میکند، ترسیم میکند، بعد آنوقت به سمت این آرمانها حرکت میکند.
حیات طیبه یعنی چه؟
حالا آرمان را ما اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم و یک تعبیر قرآنی برایش بیاوریم، «حیات طیّبه» است که: فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوهً طَیِّبَه، اِستَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم، شما را زنده کند. دعوت پیغمبر و همه پیغمبران به حیات است، چه جور حیاتی؟ طبعاً حیات طیّبه. خب، حیات طیّبه یعنی چه؟ یعنی همه این چیزهایی که بشر برای بِهزیستی خود، برای سعادت خود به آنها احتیاج دارد. مثلاً عزّت ملّی جزو حیات طیّبه است، ملّت ذلیل، توسریخور، حیات طیّبه ندارد. استقلال، وابسته نبودن به بیگانگان و به دیگران، جزو حیات طیّبه است. حیات طیّبه را فقط در عبادات و در کتابهای دعا که نباید جستجو کرد، واقعیّات زندگی اینهاست. (۱۳۹۴/۰۶/۲۵)
تا صدسال دیگر هم پیروز نمیشدیم
اگر جامعه روحانیت نبود، این انقلاب پیروز نمیشد، تا صد سال دیگر هم پیروز نمیشد. روشنفکران سیاسی ما که بعضیشان هم آدمهای خوبی بودند، دلسوز هم بودند – همه، آدمهای ناراه و منحرفی نبودند – تواناییاش را نداشتند، مقبولیت نداشتند، در بین مردم نفوذ نداشتند، نمیتوانستند بر دلهای مردم حکومت کنند. آن که میتوانست اولاً از حیث سطح، تمام کشور را فرا بگیرد، ثانیاً از حیث عمق و تأثیر، تا اعماق دلها نفوذ کند، روحانیت بود، که همه جا بود.
همچون زنبور به دوست عسل دادند و دشمن را نیش زدند
بنده یک وقتی در اوایل انقلاب، این آیه شریفه سوره نحل را خواندم: «اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم. و اوحی ربّک الی النّحل ان اتّخذی من الجبال بیوتا و من الشّجر و ممّا یعرشون. ثمّ کلی من کلّ الثّمرات فاسلکی سبل ربّک ذللا یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للنّاس». گفتم بله، این جوانهای طلبه مثل زنبورهای عسل رفتند روی گلهای معرفتی که از بیان امام روئیده بود، نشستند تغذیه شدند، بعد راه افتادند به سرتاسر کشور، به مردم عسل دادند، به دشمنان نیش زدند. هم عسل، هم نیش، نیش و نوش با هم.
از شهر تا دِه شعار یکیست!
از هیچ دستهای، از هیچ حزبی، از هیچ جمعیت دیگری غیر از روحانیت، این کار برنمیآمد. و اگر این نمیشد، این انقلاب اجتماعی به وقوع نمیپیوست، انقلابی که همان شعاری که در تهران روز عاشورا داده میشود، در فلان کورهدهِ یک استان دورافتاده هم مردم راهپیمایی میکنند، همان شعار را میدهند، همان حرف را میزنند، همان درخواست را میکنند. این میشود انقلاب اجتماعی، که نتیجهاش سقوط آنچنان حکومتی است و تشکیل اینچنین نظامی. استقامت و استحکام و ریشهداری این نظام به گونهای است که به توفیق الهی، قرنها این نظام پابرجا خواهد بود. (۱۳۹۱/۰۷/۱۹)
پایان پیام/ح