گذری بر زندگانی آیت الله سید محمد برهانی که در کتابخانه اش در میدان ۱۰۰ نارمک مدفون است
- شناسه خبر: 20305
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۷ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۴:۴۸
- نویسنده: تحریریه بقاع خبر
![](https://boghanews.ir/wp-content/uploads/2018/06/IMG_8904.jpg)
اگر گذرتان به میدان صد نارمک افتاد و گره ای در کارتان و غصه ای در دلتان بود- زنگ خانه ۲۹ را به صدا در بیاوریدآنجا برای رفع حاجات خودتان و مومنین دعا کنید که سر قبر علما دعا به اجابت نزدیک تر است.
به روایت خبرنگار بقاع نیوز،البته نمازگزاران قدیم مسجد احمدیه و وحدت خاطرات این عالم بی تکلف را به خاطر دارند و به نیکی یاد می کنند. خانه ای بزرگ با دیوارهای سیمانی خاکستری و چند درخت کاج قدیمی که به نوعی نماد خانه های قدیمی نارمک است. در اتاقی که متراژش به ۱۸ متر می رسید و دورتادورش به سبک مسجد وهیئت پشتی چیده شده است و تشکچه ای برای نشستن گذاشته اند. کتابخانه اصلی از این اتاق با پنج دری چوبی جدا می شود و کتابخانه کوچکی با چندین جلد قرآن و ادعیه و پنکه ای که می چرخد و به اتاق خنکی مطبوعی میدهد. بویی قدیمی امامزاده ها، ترکیب عطر گل محمدی و عود به مشام میرسد. سنگ قبر سفیدرنگ با شیشهای ضخیم حفاظت می شود و تنها زینتش گلدانی گل است. روی سنگ قبرحک شده: مرقد شریف مرحوم حاج سید محمد برهانی حفید مرحوم سید هاشم بحرانی صاحب تفسیر البرهان که نسب شریفش با ۳۱ پشت به امام موسی بن جعفر میرسد. تولد ۱۳۴۸ ه.ق مطابق ۱۳۰۸ هجری شمسی فوت ۲۲ بهمن ۱۳۷۸٫ اگر گذرتان به میدان صد نارمک افتاد و گره ای در کارتان وغصه ای در دلتان بود- زنگ خانه ۲۹ را به صدا در بیاوریدآنجا برای رفع حاجات خودتان و مومنین دعا کنید که سر قبر علما دعا به اجابت نزدیک تر است.
عالمی از مهر
سید محمد برهانی سال ۱۳۰۸ درشهرستان« مهر» از توابع استان فارس به دنیا میآید. آن زمان مهر روستایی بوده که اغلب ساکنانش از سادات شیعه ای بودند که به جبراز عربستان کوچیده و از شاهان صفوی زمین خریده بودند و در این زمینها کشت و زرع میکردند و علاوه بر خرما، انارهم عمل میآوردند. اهالی روستا طایفه ای بودهاند و حاج برهان از طایفه کلانترمحسوب میشده است. سید محمد قبل از تولد پدر و بعد از مدتی مادر را از دست میدهد و توسط مادر بزرگش که زن عالمه ای بوده تربیت میشود .مادربزرگ به سید محمد کتابهای بوستان و گلستان و قرآن یاد میدهد و در ۱۳ سالگی ازطریق خرمشهر توسط یکی از اقوام به نام آیت الله مهری به نجف میفرستد. در نجف و قم از کلاس درس امام خمینی و آیت الله بروجردی و آیت الله آشتیانی و آیت الله گلپایگانی و سیدتقی خوانساری بهره میبرد. سیدمحمد سال ۱۳۳۰ بعد از سالها تحصیل برای تدریس به تهران و مدرسه مروی بر میگردد و مدتی بعد به عنوان نماینده آیت الله بروجردی راهی آبادان و در آنجا علاوه بر کارهای تبلیغی منشا ساخت مساجد و مدارس اسلامی میشود. بالاخره سال ۱۳۵۱ به تهران و امیریه میآید و به تدریس فقه وعلوم دینی مشغول می شود. سرانجام سال ۱۳۵۴ به نارمک میآید و«اتحاد علمای شرق تهران» را پایه گذاری میکند که جلساتش هنوز برقرار است. همزمان در مسجد احمدیه به تدریس فقه واصول میپردازد وسال ۱۳۷۵ حوزه علمیه بحرانی را در مسجد احمدیه تاسیس میکند. حاج برهان از موسسین مسجد« وحدت» در خیابان حیدرخانی بود و تا زمان فوت امام جماعت آن مسجد را برعهده داشتند. از حاجی آثار مهمی به یادگار مانده از جمله تفسیر الرسول، تفسیر عند شیعه، زندگی علامه بحرانی، دانش در اسلام و کانون پاکان که ترجمه از عربی است.
آرامشی میدهد این مزار
خانواده حاج آقا برهان مهمان پذیر خوبی هستند. عروس آیت الله که سالها در کنارش زندگی کرده از خصوصیات پدر شوهری میگوید که تنها برایش پدر همسر نبوده است:« با همه خیلی خوب و مهربان بود و به بچه ها خیلی محبت و با آنها بازی میکرد و قصه میگفت، آنقدر متواضع بود که اگر فرصت داشت در کارهای خانه و نگهداری بچه ها به من کمک می کرد. به طور مثال هربار که من از روی بند رخت، لباسها را جمع می کردم و به داخل اتاق می آوردم حاج آقا شروع به تا کردن لباس ها می کردند، من شرمنده می شدم و می گفتم حاج آقا این کارها چیه؟ می گفت من هم باید به یک دردی بخورم! بسیار مقید به وقت و زمان بود و هر روز نیم ساعت تا ۴۵ دقیقه زودتر از وقت اذان راهی مسجد میشد تا به امورات مسجد و مومنین رسیدگی کند و در مسیرمسجد خیلی مقید به سلام کردن به کوچک و بزرگ بودند خیلی ها از این طریق جذب او و مسجد شدند. هنوز هم هر موقع مشکلی باشدمینشینم کنارمزارش و درد دل میکنم و سبک میشوم. حتی از غریبه ها هم شنیدم خانمی تعریف میکرد هر بار که از این خیابان رد میشدم روی پله این خانه مینشستم واحساس میکردم فارغ ازغم های این دنیایم، از یکی از خانم های محل سوال کردم که اینجا حسینیه است؟ گفت: نه اینجا مزار آیت الله سید محمد برهانی است».
هدیه خانواده زرتشتی
یکی از کسبه محل با ذکر خیر از حاج آقا برهان تعریف کرد:« از بچگی ایشان را میشناختم آن زمان ما یک وجب بچه بودیم و در کوچه ها سرمان به بازی گرم بود هر روز ایشان را در مسیر رفتن به مسجد میدیدیم به ما سلام میدادند و احوال ما را میپرسیدند هنوز هم بعد از سالها خاطره خوش سلام های حاجی در خاطرم مانده است.» یکی از نمازگزاران مسجد با خنده میگوید:« یک روز وقت نماز جماعت از سر شیطنت بچگانه در مسجد ترقه زدم، حاج برهانی متوجه شدن که کار من بوده است پیغام دادند: به فلانی بگویید پیش من بیاید؛ من هم به تصور اینکه قرار است تنبیه شوم ترسان و لرزان نزدش رفتم حاجی با روی گشاده با من برخورد کردند و هدیه ای را به من دادند و از این طریق من را ارشاد کردند.» رسم همسایه داری حاج برهان هم مثال زدنی است علاوه بر اینکه با همسایگان مسلمان روابط حسنه داشتند به اقلیت های مذهبی هم احترام میگذاشتند در همسایگی آنها خانواده ای زرتشتی به نام رستمی زندگی میکردند که حاجی با آنها روابط حسنه ای داشتند طوری که آنها در سفری که به هند داشتند برای حاجی رحل قرآن پیشکش آورده بودند و گاهی پیش میآمد که حاجی آنها را شام و نهار مهمان میکرد. این خانواده هنوز هم حتی بعد از فوت حاج برهان بر سر قبرش میآیند و طبق آئین خودشان برایش دعا میخوانند.
حضرت عزرائیل خدمت من است
حاج سید محمد برهانی بعد از ۷۰ سال عمر پر برکت، یک روز که دچار کسالت بودند به یکی از دوستانش- آقای نجفی- میگوید: الان حضرت عزرائیل نزد من هستند به همه مومنین و نماز گزاران مسجد سلام برسانید و از همه حلالیت بخواهید. حاجی در بیمارستان طرفه بستری میشود و شب آخر به پرستار میگوید: آب میخواهم تا غسل کنم! هر طور بوده یکی از سوپروایزرهای بیمارستان کمک میکند تا غسل کند، سرانجام سید ساعت ۴ صبح روزجمعه ۲۲ بهمن ۱۳۷۸ جان به جان آفرین تسلیم میکنند. طبق وصیت زبانی حاجی و صلاحدید فرزندانش درهمان منزل غسل و کفن و در همان کتابخانه منزلشان دفن می شود و به این طریق آرزویی که بارها تکرار کرده بودند: دوست دارم زیر پای عزاداران حضرت زهرا (س) باشم تحقق مییابد- اشاره به مراسمی که از سال ۱۳۷۰ در ایام فاطمیه در منزل ایشان بر قرار بوده و هست..
خبرنگار:فاطمه شعبانی
خدا بیامرزدش.انسانی متین و فرهیخته ای بود. در آبادان احمدآباد لین چهار منزل ما روبروی مسجدش بود و در همان محل آموزشگاه مذهبی به نام جعفریه داشت که تحصیلات را از آنجا شروع کردم. منزل ایشان در لین هشت در همان منطقه بود. مردمی بود و به مشکلات مردم رسیدگی می کرد با فرزندش سید محمد مهدی دوست بودم و تا زمانی که اجرا برنامه در سیما را به عهده داشت با ایشان تماس داشتم. چند روز پیش در جستجو در اینترنت متاسفانه از ارتحال سید و فرزندش سید محمد مهدی مطلع شدم. خداوند ایشان را با جد بزرگوارش محشور بدارد.