تئوری اخلاق منهای دین یا اخلاق منهای خدا،یعنی اینکه انسان میتواند معتقد به خدا هم نباشد،ولی اخلاق خوبی داشته باشد. امروزه در فرهنگ غربی، الحادی،غیر دینی و سکولار این نظریه پذیرفته شده است.
حجتالاسلام پناهیان گفت: اگر کسی شخصیت اخلاقی دارد و اهل شکر است، پس اگر خدا را بشناسد دیندارتر از همه خواهد بود. اگر یک نفر اخلاقی بود، مهربان بود، خدای مهربان و رسول مهربان را شناخت، اما ایمان نیاورد، در واقع او شاکر نیست.
برای انبیا وظایفی در نظر گرفته شده است، مبارزه با طاغوت، اقامه عدل و قسط، رشد علمی و اخلاقی مردم و جامعه و امور مهم دیگری که تماماً با مبسوط الید بودن انبیا، ممکن و شدنی است.
مرتضی نجفی قدسی از خادمان قرآن کریم با اشاره به اوصاف علامهطباطبایی گفت: امروز در برخی شهرها با خلأ عالمان دینی مواجهیم و بزرگانی چون علامه طباطبایی نیاز امروز ما هستند.
" یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا الله ان اللهخبیر بما تعملونو لاتکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون." ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا پروا دارید، و هر کس باید بنگرد کهبرای فردای خود از پیش چه فرستاده است و باز از خدا بترسید، در حقیقتخدا بهآن چه میکنید آگاه است. و چون کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند و او نیزآنان را دچار خود فراموشی کرد، آنان همان نافرمانانند