جرعه ای از کوثر امام زادگان احمد و جعفر (ع) آباده
- شناسه خبر: 31947
- تاریخ و زمان ارسال: 19 آبان 1400 ساعت 06:37
- نویسنده: تحریریه بقاع خبر
به گزارش بقاع خبر از اوقاف شهرستان آباده : در شهر بهمن از توابع شهرستان آباده دو بزرگوار از سلاله رسول اکرم (ص) بنامهای حضرت احمد و حضرت جعفر فرزندان حضرت امام زین العابدین حضرت موسی بن جعفر (ع) مدفون می باشند . به برکت وجود این دو بزرگوار هر سال عده کثیری از عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت از نقاط مختلف کشور بخصوص از مناطق اقلید و ابرکوه و سرحدات آباده و اصفهان و شیراز و … بقصد زیارت راهی این محل می شوند و در مناسبتهای مختلف سال مانند ایام عاشورا و تاسوعا ، 28 صفر (سالروز رحلت پیامبر و شهادت سبط اکبر حضرت امام حسن (ع) و ثامن الائمه حضرت امام رضا (ع) ) و روز بیست و یکم ماه رمضان مردم مومن عزادار با دسته جات و هیئت های خود به زیارت این بزرگواران می شتابند ، و مراسمی با شکوه برگزار می نمایند که شاید در منطقه بی نظیر باشد و هر کس یکبار در این مراسم شرکت نماید سعی دارد که هر سال نیز در این مکان حضور یابد . براستی بقاع متبرکه بخصوص بقعه این بزرگواران محلی برای تسکین آلام و پالایش روح انسانها می باشد و محلی است که در آن لحظاتی فطرت وجود انسان را با خالق وجود یعنی الله مرتبط می سازد و از خود بیخود می گرداند و به چیزی جز خالقش نمی اندیشد و در ابنجاست که احساس سبکبالی و آرامش روح می نماید . انسان مومن موقعی که به محل مرقد این بزرگواران تشرف حاصل می کند با عشق و علاقه ضریح مطهرشان را در آغوش گرفته بی اختیار اشک شوق از گونه هایش سرازیر شده و راز درون خود را با خالق زیر لب زمزمه کرده و گویی جسم و روح خود را شستشو می دهد تا تأثیرات نامطلوب گذشته را از آن بزداید .آری انسان مومن و عاشق به اهل بیت عصمت و طهارت با تمسک به فرمایش نبی اکرم (ص) که فرمودند : انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ، با الهام گرفتن از راهنماییهای اهل بیت و عمل بدستورات آسمانی قرآن برای وصول به سعادت ابدی تلاش می کند .
بهمن در زمان قدیم به حسین آباد مشهور بوده و بخشی از آن هنوز بنام حسین آباد بهمن معرفی می شود و در آن دو بزرگوار از سلاله پاک رسول اکرم (ص) به نامهای حضرت احمد و حضرت جعفر (ع)مدفونند
شجره نامه
شجره نامه حضرت امام زاده احمد و جعفر (ع) به شرح زیر است :
1. حضرت امامزاده احمد بن حسین بن اسمعیل بن محمد بن عبدالله بن حضرت امام زین العابدین (ع )
2. حضرت امامزاده جعفر بن محمد بن موسی بن عبدالله بن حضرت امام موسی الکاظم (ع )
بیان چگونگی شهادت امام زاده گان
بر اهل بصیرت پوشیده نیست ، زمانی که حضرت ثامن الحجج حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام ازطرف مأمون به ولایت عهدی برگزیده شدند ،مدتی بین آن حضرت و اخوان و اقاربشان جدائی افتاد و آنها طی نامه ای از محضر امام و خلیفه اجازه خواستند به سوی طوس حرکت نمایند ، هنگامی که این سادات حسنی و حسینی وارد ایران شدند جاسوسان به مأمون خبر دادند که اگر این سادات به طوس برسند مسلماً خطر بزرگی برای خلافت خواهند بود لذا مأمون به فکر چاره افتاد و طی نامه ای به همه حاکمان بلاد دستور داد که از حرکت آنان به سوی خراسان ممانعت نموده و آنها را مجبور به بازگشت کنند ، سادات بنی هاشم که از طریق بصره و کویت و اهواز و بوشهر به فارس رسیده بودند در بین راه با لشکر 4000 هزار نفری قتلغ خان (حاکم شیراز ) روبرو شدند ، قتلغ خان که مردی سختگیر و قسی القلب بود راه را بر آنها بست و مانع از حرکتشان به سوی مقصد شد . آنها نامه استیذان خلیفه را نشان دادند و گفتند این گذر نامه بدستور خلیفه صادر شده لکن قتلغ خان نپذیرفت و گفت دستور ثانوی رسیده که از ادامه حرکت شما بسوی طوس جلوگیری شود و که به محل خود مراحعت نمایید .
حضرت احمد بن موسی با سایر برادران و همراهان مشورت کردند و چون هیچ کدام حاضر به بازگشت نشدند جنگ سختی بین دو طرف درگرفت و تعدادی از امامزادگان به شهادت رسیده و یا مجروح شدند . حضرت احمد بن موسی (ع) صلاح دیدند خود و اقوام از بیراهه بطرف شیراز راه را ادامه دهند و به همراهان فرمودند چون دشمن در تعقیب ماست باید با لباس و پراکنده برویم ، از طرفی قتلغ خان نیز به مأموران خود دستور داد تا امامزادگان را تعقیب و در هر جا به آنها رسیدند دستگیر و یا به قتل برسانند . معاندین به محض مواجه شدن با امامزادگان آنها را به شهادت می رسانند و این دو بزرگوار که از طرف اقلید و سرحدات به طرف آباده رهسپار بودند در حال استراحت در کنار آب قنات حسین آباد بهمن بوسیله ایادی حاکمان ظلم و جور به شهادت می رسند .
وقتی انسان بنده خدا گردید و در مسیر و جهت خداوند تبارک و تعالی قدم برداشت اراده او اراده خداوند می شود و دعایش و سخنش تاثیر می گذارد.
همانگونه که خداوند عزوجل در حدیث قدسی به پیامبر اسلام (ص) می فرماید : ” ای بنده من مرا اطاعت کن تا تو را همانند خود قرار دهم به طوری که وقتی بگویی باش پس بشود .
امام زاده گان که فرزندان برگزیده گان خدا می باشنند چون در مسیر حق زندگی را سپری نموده اند دعاهایشان به اذن پروردگار شامل انسانها می گردد.
از مرحوم آیت ا… یثربی در مورد کرامات امام زاده ای سئوال می نمایند آن مرجع عالیقدر می فرماید : همین قدر که آن بزرگواران خودشان را در اطراف و اکناف و در دورترین مکانها ظاهر می نمایند برای ما بهترین و مهمترین دلیل و کرامت می باشد . گرچه ما دهها و صدها کرامات از ایشان به کرات می بینیم .
در مورد کرامات امام زاده گان احمد و جعفر (ع) نیز کرامات بسیار زیادی نقل شده است که از جمله چگونگی کشف مقبره این دو بزرگوار که در صفحات قبل ذکر شده و همچنین جذب کثیر زوار از گوشه و نقاط کشورمان در ایام مختلف خود از جمله کرامات بزرگواران می باشد .
حال به بیان تعدادی از کرامات این دو بزرگوار می پردازیم .
والده مرحوم حاج نجات علی بن احمد نقل می کرد مرحوم حاج نجاتعلی در سنین کودکی به بیماری سختی مبتلا شدند که دیگر امید نجات نبود و حتی مدت مدیدی بود که غذا هم نمی خورد و به اجبار باید مقداری سوپ وارد دهان او می کردیم .
دیگر از حیاتش مایوس بودیم شبی را خیلی متاثر و نالان گردیده و توسل به این دو بزرگوار نمودم و نذری کردم . در حال افسردگی خوابم برد و چند لحظه ای بیشتر نگذشت که متو جه شدم فرزندم که اصلا حرف نمی زد دارد مرا صدا می زند بیدار شدم و گفتم چه شده ، گفت مادر گرسنه هستم . گفتم مادر شما که تا الان نمی توانستی غذا بخوری چگونه شده که می توانی حرکت نمایی .
گفت مادر : مرا امامزادگان احمد و جعفر شفا و کرامت فرمودند .
جناب حاج علی نبئی فرزند مرحوم عباس نقل می کنند : ” بنده مدتی بود که نامم را جهت تشرف به حج نوشته بودم ولی موفق به رفتن حج نمی شدم و بسیار نگران بودم که آیا خواهم توانست به حج بروم . تا سالی که اعلام نمودند و تعدادی از اهالی موفق به رفتن شدند ولی بنده ملاحظه کردم نام من نیست خیلی متاثر شدم و توسل به این دو بزرگوار امام زاده گان احمد و جعفر (ع) کردم .
شبی در خواب بزرگواری را دیدم که فرمود که ساک خود را آماده کن چون باید به حج بروی ، گفتم نامم برده نشده ، ایشان فرمودند شما به حج می روی .
از خواب بیدار شدم خیلی شگفت زده شدم و خواب را کسی نقل نکردم تا اینکه چند روزی بیشتر نگذشته بود که نامه ای برایم آمد که شما آماده باشید همین امسال به حج می روید ، و همان سال به حج مشرف شدم.
قطع شاخه درختی از باغ امام زاده گان
یکی از هیت امنا ء نقل می کرد شخصی شاخه ای از درختی در باغ امام زادگان جهت دسته تیشه قطع نمود و بعد از مدت کوتاهی مبتلا به دل درد می گردد .
خود نقل کرده : هر چه مداوا کردم ثمر نبخشید تا اینکه چوب را با مبلغی پول به امام زادگان باز می گرداند و بلا درنگ بهبودی خود را بدست می آورد .
یکی از معتمدین نقل می کرد مرحوم سید حسن آستانه که خادم امام زاده گان و شخصی متدینی بوده ، برایش نقل کرده که بنده در ذهنم دو مطلب شک داشتم و آن دو مطلب اینکه اولا آیا بنده از جمله سادات و ذرای حضرت فاطمه (س) می باشم ؟ و دیگر اینکه قبری که در کنار مرقد امام زاده گان می باشد چه کسی است ؟
چون افراد اقوال مختلفی را نقل و سئوالاتی از ایشان داشته اند نقل کرده :
شبی در عالم رویا مشاهده کردم در کنار حرم امام زادگان می باشم شخص سید بزگواری که علامت سیادت و بزرگواری از او مشهود بود رو کرد به من و گفت : سید حسن اینکه در کنار ما دفن است شیخ علی می باشد . نقل کرده از خواب چون بیدار شدم بسیار مسرور گشتم که با یک جمله آن بزرگوار هم سیادت مرا ثابت کرد و هم نام شیخ علی را برایم بیان نمود.
پیدا شدن پول
راننده که اهل این شهر هم نبود و جهت انجام کار به این منطقه آمده بود در بین راههای بین مزارع مقدار کل پول خود را که طی چند وقت بدست آورده بود گم می کند و چون از پیدا کردن آن ناتوان می ماند طی نذری به این دو بزرگوار متوسل می شود . در همان ایام موتور سواری که اهل بهمن هم نبوده از را می رسد و می گوید پول را پیدا کرده و بدنبال صاحبش می گشته و بدین ترتیب پول را به صاحبش می دهد .
ایشان که جهت ادای نذر به محل امام زاد گان آمده بود جریان را به عده ای از دوستان تعریف کرد .
نجات از دست راهزنان
در زمانهای قدیم در این مناطق دزدها و راهزنهای زیادی هر از چند گاه به این منطقه حمله می کردند و مال واندوخته های مردم را به زور به غارت می بردند . از پیران و کهنسالان دیار نقل می شود که زمانی عده ای از این دزدان از سمت امام زادگان به این محل حمله می کنند که عده ای از مردم از ترس به امام زاده پناه می برند و وارد صحن حرم شده و درب را می بندند دزدان که به قصد غارت آنها و احتمالا امام زادگان می خواستند به زور وارد حرم شوند، در این حین مردم دست به دامان این دو بزرگوار می شوند ، که ناگهان سرکرده دزدها به دل درد شدیدی مبتلا و چون به بالای سردرب یا پشت بام رفته بوده به پایین می افتد و می میرد و با مردن سرکرده دزدها بقیه نیز بلافاصله محل را ترک کرده ومردم نجات پیدا می کنند.