تک تیر انداز با ۷۰۰ شلیک موفق
- شناسه خبر: 29785
- تاریخ و زمان ارسال: 11 اسفند 1399 ساعت 11:12
- نویسنده: تحریریه بقاع خبر

به گزارش بقاع خبر :شهید زرین از لحاظ تجربه جنگی و سابقه حضور در مناطق عملیاتی در رتبه فرماندهی تیپ و لشکر بود ولی به دلیل تبحر خاص و منحصر به فرد در کار تیراندازی و تأثیر او در سرنوشت عملیات، به عنوان یک تکتیرانداز ویژه و استراتژیک در جبهههای جنگ، همیشه خار چشم دشمن بود.
شهید عبدالرسول زرین در اطراف شهر گچساران به دنیا آمد. به دلیل روحیه ظلم ستیزی که داشت با خانهای زمان و منطقه خود مقابله میکرد. دوستان اصفهانی پدرش که به آنجا رفت و آمد داشتند، برای اینکه این غائله بخوابد و برای حفظ سلامتش، او را به اصفهان بردند.
شهید زرین در ۲۰ سالگی در اصفهان تشکیل خانواده داد و صاحب ۷ فرزند شد. به دلیل تاکید و علاقهای که به نماز اول وقت و جماعت داشت، منزل و مغازهای را در حوالی مسجد باباعلی عسگر اصفهان تهیه کرد. شغلش در آن مقطع لباس فروشی بود.
پسر شهید عبدالرسول زرین در مورد پدرش گفت: خیلی خوشحال بود که مغازهاش نزدیک مسجد است و میتواند بهموقع نمازش را بخواند. مرتب هم در نوارها سفارش کرده که دست از اسلام و علمای اسلام برندارید.
اصغر زرین افزود: موذن مسجد بود. تلفیقی شده بود از صداقت مردم جنوب و فرهنگ اصفهان. مسجد را هر دو هفته یکبار تمیز میکرد. در تدارکات مسجد شرکت فعال داشت و همیشه بین خانه و مسجد درحرکت بود اما تفریح بچهها را هم از یاد نمیبرد. برای نماز باهم به مسجد میرفتیم و نماز میخواندیم. در کنار نماز و مسجد؛ ما را به پارک میبرد. فوتبال بازی میکرد. خیلی علاقه داشت به بچهها. مرتب دنبال این بود که ما قرآن را یاد بگیریم. حتی قبل از رفتن به مدرسه، الفبای عربی را برای خواندن قرآن به ما یاد داده بود. با انگشت بزرگترش دست کوچک مرا میگرفت و با خود میبرد.
نخستین فریاد الله اکبر در اصفهان توسط شهید زرین
شهید عبدالرسول زرین در تظاهرات ضد طاغوتی قبل از انقلاب پیشتاز بوده و توسط ساواک تحت تعقیب قرار میگیرد. در جریان مبارزات انقلابی با آیت الله خادمی رابطه برقرار میکند.
او جزو نخستین فردی بود که در محله شیخ صدوق اصفهان بر روی پشت بام رفته و الله اکبر گفت. مردم که اولین بار با این اتفاق روبرو شده بودند، تعجب کردند ولی با جرات پیدا کردن، آنها هم در مقاطع بعدی این کار را تکرار کردند.
با شروع غائله کردستان، شهید زرین که افتخار عضویت در سپاه اصفهان را داشت به غرب کشور اعزام شد. پس از آن به جبهههای جنوب رفت و در کنار سردار شهید حاج حسین خرازی و سردار رحیم صفوی به نبرد پرداخت.
اصغر زرین در این رابطه گفت: شهید زرین در تظاهرات ضد طاغوتی قبل از انقلاب پیشتاز بودند و توسط ساواک هم تحت تعقیب قرار گرفتند. در جریان مبارزات انقلابی با آیتالله خادمی رابطه داشتند. اولین نفری بودند که در محله شیخ صدوق اصفهان میروند روی پشتبام و اللهاکبر میگویند و مردم هم چون اولین بار بوده تعجب میکنند و بعد جرات میکنند و آنها هم در مقاطع بعدی میروند و اللهاکبر میگویند. این مسائل باعث میشود که ساواک به دنبالشان باشد.
تک تیراندازی که ضربات مهلکی به دشمن وارد کرد
شهید زرین جزو نیروهای اصلی و بنیانگذاران لشکر امام حسین (ع) بوده و در جبههها نقش منحصر به فردی را ایفا میکرد؛ در جنگهای نامنظم و دیگر عملیاتها به عنوان تک تیرانداز نقش حساس و ظریف خود را بازی کرده و ضربات مهلکی را ماهرانه به ایادی دشمن وارد کرد که ارتش بعثی را بعد از تلفات سنگین مادی و انسانی دچار سرگیجه کرد.
شهید خرازی درباره مبارزات شهید زرین گفته است: «قبل از شروع جنگ تحمیلی در کردستان و در گروه ضربت خیلی خوب خود را نشان داد. دیوان دره و آوردگاه گاران شاهد دلاوریهای اوست».
نشانه گیریهای دقیق شهید زرین بیشترین آسیبها را به دشمن زده است. او بارها آتشبار دشمن را در ارتفاعات صعب العبور فقط با یکبار فشار دادن ماشه تفنگ خاموش کرده است. در طول جنگ هم تلفات بسیار سنگین مادی به دشمن وارد کرده و بیش از سه هزار دشمن بعثی را به هلاکت رسانده و چندین تک تیرانداز ماهر و چندین فرمانده عراقی را از میان برداشته است.
اهدای لقب گردان تک نفره توسط شهید خرازی
با شروع جنگ تحمیلی تا اسفند ماه ۶۲ به طور مداوم در اکثر عملیاتهای جنوب و غرب حضور فعال داشته است، مسئولیتهای مختلفی از جمله فرماندهی گردان و محور لشکر امام حسین (ع) را برعهده داشت و در کنار آن گروههای مختلفی را آموزش داده و به عنوان تک تیرانداز بین گردانها فرستاده است.
شهید زرین بسیار ساده و صمیمی بود تواضع و فروتنی عجیبی تمام وجودش را فرا گرفته بود حتی ذرهای تکبر از او دیده نشد. با نگاه به قامت خاکی و ظاهر بسیار سادهاش هیچکس نمیتوانست باور کند که این همان تک تیرانداز بزرگ است.
در اوایل جنگ سه تپه را به تنهایی تصرف کرد و شهید خرازی لقب گردان تک نفره زرین (معمول این است که هر تپه ای را یک گردان تصرف میکرد) به ایشان داده بود.
پسر شهید عبدالرسول زرین در مورد پدرش و اینکه چگونه تک تیرانداز شد، گفت: پدرم در اوایل جنگ علاوه بر تک تیرانداز ویژه لشکر، مسئولیتهای مختلفی را هم به عهده داشت. یک نیروی جنگی و کاملاً کارآزموده بود ولی به دلیل تیراندازی بسیار دقیقی که به ویژه در شرایط بحران و با آن خونسردی عجیب در شرایط سخت و طاقت فرسا داشت، در شرایطی که مشکلی پیش میآمد، او یک تنه و با یک اسلحه جلوی دشمن میایستاد.
زرین ادامه داد: شهید ردانی و خرازی به پدر خیلی علاقه داشتند. برادر یوسف پور مسئول دیدبانی لشگر میگفت یک درختی آنجا بود که شهید زرین به این بزرگواران طرحی داد که یکی باید ۲۴ ساعته برود بالای درخت و اینجا را زیر نظر داشته باشد تا فلان طرح اجرا شود. شهید خرازی هم گفت؛ «طرح زرین خیلی خوب است اما تنها کسی که میتواند از عهده این کار برآید خود زرین است و ما هم نمیخواهیم او را از دست بدهیم.» این نشان از بعد نظامی، ورزیدگی و روحیه جنگی ایشان داشت که شهید خرازی نمیخواست او را از دست بدهد.
وی افزود: خط دفاعی منطقه دارخوین، در فاصله کارون و جاده اهواز شکل گرفت که به خاطر شجاعت مدافعان آن به خط شیر» شهرت یافت. خط شیر مجموعهای از شهید عرب و کسانی بود که بعدها جزء فرماندهانی شدند که اغلب به شهادت رسیدند. «علی نوری» یکی از بچههای باصفا؛ شعری ساخته بود و بچهها میخواندند و روحیه میگرفتند «گروه خرازی! عازم خط شیره برای کندن کانال، به اینجا میره! این گروه تک؛ جبههشان شهرکه!»
شکارچی خمینی(ره) به شهادت رسید
اصغر زرین در مورد نحوه شهادت پدرش اظهار داشت: شهادت پدرم را شهید خرازی اینگونه روایت کرد: «در عملیات خیبر هم همانند دیگر عملیاتها زرین با شهامت دشمن را هدف قرار میداد. این کار او دشمن را جدا نگران و دچار دستپاچگی کرده بود. بعد از عملیات مرحله دوم خیبر خبر دادند که زرین همانطور که اسلحهاش به سمت دشمن نشانه میرفت به شهادت رسید.
بین ما یک رابطه عاطفی پدر فرزندی عمیقی حاکم بود. جزو افتخاراتمان بود که با یک چنین سرباز مخلص امام زمان(عج) که همه چیز را در راه لقاء دوست رها کرده بود آشنا شدهایم. در لحظه لحظه کاری که ما داریم اینجا انجام میدهیم و به خصوص در عملیاتهایی که بعد از شهادتشان انجام شد، جای ایشان خیلی خالی است و ما سعی کردیم این وصیت برادرمان عبد الرسول زرین را در این بعد اساسی عملیات یعنی ادامه تشکیل گروه تک تیرانداز را عملی کنیم. پس از شهادت زرین، برادران در بیسیمها و رادیو دشمن شنیده بودند که اظهار میکنند “شکارچی خمینی”را زدیم».
شهید عبدالرسول زرین قهرمانی است که خدمات بسیاری برای وطن و انقلاب انجام داد و شجاعانه و مخلصانه پای اعتقاداتش تا پای جان ایستاد. او اسطورهای است که باید بیشتر بشناسیم و راه و رسمش را بدانیم و سرمشق قرار دهیم.
گردان تکنفره
«به تنهایی کار یک گردان را میکرد. در هر کجای خط که سنگر داشت، جبهه دشمن به هم ریخت. لقب گردان تکنفره فقط شایسته او بود. اخلاص، ایمان و تواضع، از سراپای وجودش نمایان بود. ایشان از لحاظ تجربه جنگی و سابقه حضور در مناطق عملیاتی در رتبه فرماندهی تیپ و لشکر بود ولی به دلیل تبحر خاص و منحصر به فرد در کار تیراندازی و تأثیر او در سرنوشت عملیات، به عنوان یک تکتیرانداز ویژه و استراتژیک در جبهههای جنگ، همیشه خار چشم دشمن بود.» و سردار شهید حسین خرازی فرمانده لشکر عشق اینچنین از همرزم شهیدش میگوید.
شهیدی که سردار مرتضی قربانی، فرمانده لشکر ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس و رئیس کنونی هیئت تیراندازی استان اصفهان در وصفش میگوید: «شهید زرین ابتدا وضو میساخت و بعد اسلحه را برمیداشت و با ذکر “ما رَمیتُ” تیر را به سمت دشمنان نشانه میرفت. او به معنای واقعی کلمه یک چریک مخلص امام زمان(عج) بود.»
استاد شلیکهای موفق
هر شلیک موفقی که داشت در دفترچه خود ثبت میکرد. دفترچهای که حالا پر شده بود از نام نیروهای موثر جبهه دشمن که او آنها را با تبحر خاصی که در تیراندازی داشت شکار کرده بود تا عراقیها او را صیاد خمینی(ره) بنامند و بی آنکه نامش را بدانند از وجودش وحشت کنند. سردار سیداحمد موسوی فرمانده اطلاعات عملیات و گردان غواصان یونس لشکر امام حسین(ع) در دوران مقدس در خاطرهای از شهید زرین میگوید: «چند ماه قبل از شهادتش و قبل از عملیات والفجر ۴ از او پرسیدم، تعداد شلیکهای موفق شما تا کنون چقدر بوده است و تا حالا چند نفر از دشمنان ما را به هلاکت رساندهای؟ اول نمیخواست بگوید ولی وقتی اصرار کردم (حدود ۶ تا ۷ ماه قبل از عروجش) ایشان گفت “تا الان بالای ۲ هزار نفر در ذهنم هست و در دفترچهام ثبت کردهام”، که این تعداد قطعاً در چند ماه بعد و در عملیاتهای بعدی و بین عملیاتها در سنگرهای کمین و تا لحظه شهادت ایشان بیشتر هم شده بود.»
یار حسین
از خرازی بزرگتر بود. حسین فرمانده بود، او تکتیرانداز اما فرمانده میگفت بینشان یک نوع رابطه عاطفی پدر فرزندی حاکم بوده است و همهجا در عملیاتها در کنار هم بودهاند. پس پربیراه نیست که سردار مرتضی قربانی دربارهاش بگوید: «شهید زرین یک نیروی نابغه عملیاتی محسوب میشد و حاج حسین خرازی خیلی به ایشان اعتماد داشت. او بازوی عملیاتی حاج حسین بود. من ۲ بار از زبان شهید خرازی شنیدم که میگفت من صبح عملیات، بعد از خدا و کمک چهارده معصوم(ع) چشمم به دست زرین است.»
بیشتر بخوانید
• شهید عبدالرسول زرین گردان تکنفره بود؛ یکچهارم شهدای ورزشکار اصفهانی هستند
• یادواره شهید زرین و شهدای ورزشکار استان اصفهان برگزار میشود + فیلم
• شهید زرین از اسوههای دفاع مقدس در اصفهان است
داستان یک عکس
لاله گوش راستش سوراخ شده و سرخی رد خون بر گردنش هنوز تازه است اما همچنان میخندد. عکسش را ثبت کردهاند تا بماند برای تاریخ. تا بعدها بگوید که این است هنر مردان خدا. شهید خرازی در وصف این صحنه گفته است: «بعد از عملیات طریقالقدس نزدیک ایشان بودم. با روحیه و شادابی بالایی کارش را انجام میداد و داشت به سمت عراقیها تیر میزد و من میدیدم که چگونه تکتیراندازهای عراقی را هدف میگرفت. به من گفت “حسین ببین چگونه دارند فرار میکنند و چگونه ذلیلانه زمین میخورند”. و من خودم چند صحنه از مبارزات ایشان را شاهدش بودم. تا اینکه جایی که ایشان جنگ میکرد عراقیها کشف کردند و یک تیری از جانب تکتیرانداز آنها رها شد و من کنار ایشان ایستاده بودم که خدا خیلی به ما رحم کرد و خدا خیلی به ما لطف کرد که همان لحظه ایشان را برای ما نگه داشت. یک تیر آمد و از بغل گوش ایشان رد شد و لاله گوش راست ایشان را سوراخ کرد ولی ایشان اصلاً خم به ابرو نیاورد و اصابت گلوله دشمن را با لبخند زیبایی پاسخ داد. گروهی از فیلمبرداران هم آنجا بودند که بلافاصله فیلم و عکس ایشان را گرفتند و یک عکسی از او در آن لحظه به یادگار هست که این خود گواه صادقی است از تلاش و مبارزات و حماسههای ایشان.»
شهید منحصر به فرد
برای جبهه تک تیرانداز تربیت میکرد. شهیدی وفادار و فداکار که همرزمانش او را استاد استتار و تیرانداز اول دنیا میدانند و شهید خرازی بارها به او گفته بود تو فرمانده من هستی. گردانشکن مربی تکتیراندازی و از شاگردان شهید زرین است که در وصف استاد میگوید: «من در تیراندازی توفیق شاگردی او را داشتم و از مربیان تکتیراندازی پادگان غدیر بودم. زرین یک تکتیرانداز ششدانگ بود که هم هدفهای ثابت را با یک تیر میزد و هم هدفهای متحرک را که این در نوع خود منحصر به فرد است، آن هم در شرایط سخت و بحرانی جنگ. ایشان از لحاظ جنگاوری و تیراندازی بینظیر بود و سنگرهای کمین و استتار ایشان زبانزد بود و چنان سنگرهای مستحکم ایشان استتار دقیقی داشت که دشمن سر تا سر روز دنبال او میگشت ولی نمیتوانست او را پیدا کند. ایشان چندین سنگر کمین در فواصل مختلف داشت و بعد از چندین بار شلیک، مکان خود را عوض میکرد. ایشان میگفت “در دو جا به هیچوجه عراقیها را نمیزنم؛ یک جا وقتی در دوربین کسی را ببینم که آب میخورد و یک جا هم اگر ببینم کسی غذا میخورد”».
و این رشادتها و اخلاص کمنظیر بود که شهادت او را برای دیگران غیرقابل باور میکرد. شهیدی که در بخش دیگری از وصیتنامه خود آورده است: «ای مسئولان و ای کسانی که مسئولیت کارهای اجرایی در دست شماست، بدانید این کارها مسئولیت و تعهد است در قبال اسلام و خدای نکرده اگر هوای نفس بر شما غلبه کند به زمین میخورید، مثل بنیصدر و مثالهم و اگر با توکل بر خدا همه کارهایتان اعم از نفس کشیدن و خشم و غضب و دوستیتان و جنگ و جهاد و حرف زدن و اعمالتان برای او باشد، در دنیا و آخرت سربلند خواهید بود. که اگر مسئولان از روی هوای نفس خود کار کنند، به خون شهدا و مصدومین و مجروحین خیانت نمودهاند و نه دنیا را دارند و نه آخرت.»
منایع
فارس
تسنیم
ویژهنامه یادواره سردار سرافزار شهید عبدالرسول زرین