تبیین اندیشههای فاطمی از منظر آیتالله جوادی آملی
- شناسه خبر: 29221
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۷ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۶:۳۲
- نویسنده: تحریریه بقاع خبر
به گزارش بقاع خبر: دفتر مرجعیت دینی و علمی آیتاللهالعظمی جوادی آملی در شرق تهران بهمناسبت سالروز شهادت حضرت زهرا(س) در ویژهنامهای به کوشش حجت الاسلام امیرمیثم سعیدی به تبیین اندیشههای فاطمی این مرجع عالیقدر تقلید برگرفته از کتاب ارزشمند «فاطمه اسوه بشر» پرداخت که مشروح آن در متن ذیل از نظر میگذرد.
وجود با برکت حضرت زهرا(س) همانگونه که در ابعاد مختلف زندگی به سان مشکاتی نورانی هدایتگر دلهای مشتاقان بهسوی کمال و رستگاری است، برای معرفی بهترین شیوههای تربیتی از منظر دین و بیان شیوه تعلیم و تربیت فرزندان و اطرافیان و نحوه پاسخگویی و آموزش مسائل دینی و دیگر ابعاد تربیتی و آیین همسرداری نیز همچون رسول خدا(ص) الگوی بیبدیلی است.
امروزه محققان علوم تربیتی میکوشند تا عوامل پیدا و پنهان ساختار شخصیت انسان و شاکله وجودی او را بررسی کنند و به همه زمینهها، عوامل و موانع تربیت دست یابند و در جهت پیشرفت علوم تربیتی آن را بهکار گیرند. اگر از این زاویه به مراحل تکوین، رشد و بالندگی دوران زندگی حضرت زهرا(س) نگاهی داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که هر اندازه علوم تربیتی پیشرفت کند، شخصیت والای کوثر ولایت و مادر امامت بیشتر شناخته شده و انوار زهرای مرضیه(س) بهتر جلوه خواهد کرد و در این مسیر، نمونهای بارزتر از آن حضرت یافت نخواهد شد.
مهمترین ابزار تربیتی حضرت زهرا(س)
حضرت فاطمه(س) در طول زندگی ۱۸ سالهاش، همه عوامل و زمینههای تربیتی را در راه رسیدن به کمال تجربه کرده و خود نیز در این زمینه بهترین بهره را برده است. یکی از مهمترین ابزارهای تربیتی آن حضرت، ایجاد انگیزه درونی و محبت و عشق به خوبیها و کمالات در افراد است؛ محبتی که از درون خود او میجوشد و در رفتار و گفتارش به چشم میخورد.
علاقهمندی حضرت نسبت به سعادتآفرینی برای دیگران فرد را تحت تأثیر قرار میدهد؛ منش حضرت به گونهای است که هر مخاطبی را شیفته و دلداده عظمت وجودی خود کرده و از این طریق افراد را بهسوی سعادت سوق میدهد؛ زیرا محبت و دلدادگی به خوبان، انسان را در رسیدن به کمال مطلق و سرچشمه رستگاری یاری میرساند؛ چراکه انسان بدون محبت هیچگاه به مقصد دلخواه نخواهد رسید.
مزد رسالت؛ محبت و مودت نسبت به حضرت زهرا(س)
امام باقر(ع) فرمود: «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ؛ آیا دین غیر از محبت است؟» از اینرو، خداوند متعال مزد رسالت را فقط مودت و محبت نسبت به حضرت زهرا(س) و اهل بیت(ع) قرار داده است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی» زیرا بدون این محبت همه زحمات پیامبر(ص) در هدایت جامعه و اصلاح امت به هدر خواهد رفت.
محبت در سیره این ذوات نورانی، در همه مراتبش در طول محبت خداوند قرار دارد؛ یعنی همه محبتهای آنها به عشق الهی ختم میشوند و به همین دلیل، دوست داشتن اهل بیت عصمت و طهارت(ع) انسان را به سوی خدا سوق میدهد. امام صادق(ع) فرمود: «اگر دوستیها و دشمنیها و بذل و بخششهای کسی برای خدا باشد، او به بالاترین درجات ایمان رسیده و ایمانش کامل شده است»؛ از این رهگذر، ابراز مهر و محبت، دلهای مشتاق را صید، آتش کینهها و اختلافات را خاموش، افسردگیها را معالجه و سختترین شرایط زندگی را تحملپذیر میکند.
حضرت فاطمه(س) افزون بر برخورداری از زمینهها و عوامل رشد و تربیت، در آغوش موفقترین مربی دنیای بشریت؛ حضرت خاتمالانبیا(ص) پرورش یافته است. آن حضرت مهربانیها و گذشتها و بردباریهای مادر فداکار خویش را در سالهای نخستین عمر خود شاهد بود و رفتارهای مهرآمیز پیامبر(ص) را نیز نسبت به همسر و فرزندانش به نظاره نشسته بود. پیامبر گرامی اسلام(ص) با بوسه زدن بر دستان فاطمه(س) و ابراز محبت ویژه به او در پیش چشمان دیگران، بنیان مهر و وفا و روابط عاطفی و آیین مهرورزی را در منطقهای که به غیر از خشونت و بربریّت چیز دیگری حاکم نبود و زنده به گور کردن دختران در آن سنتی دیرین بود، استوار کرد و در این راستا خاندان رسالت را بهعنوان الگویی الهی معرفی فرمود.
حضرت زهرا(س) در اوج بیمهریهای انسانهای جاهل به دخترانشان، بیشترین محبت را از پدر بزرگوارش احساس کرد و همه آن را در زندگی به دیگران بخشید.
آن حضرت را «حانیه» نامیدند؛ یعنی بانویی که با شوهر و فرزندانش بسیار مهربان و دلسوز بود و «حبیبه» گفتند؛ یعنی دوستدار و محبوب رسول خدا(ص) بود و «ام ابیها» لقب گرفت؛ چراکه برای پدر گرامیاش نه فقط یک دختر بلکه چون مادر بود.
یکی از ویژگیهای حضرت زهرا (س) عنایت آن گرامی به امت اسلام بهویژه شیعیان امیرالمؤمنین علی(ع) است؛ بهگونهای که هرگاه دعا میکرد، همچون پدرش دیگران را بر خود مقدم میداشت و برای مردان و زنان مؤمن دعا میکرد و برای خودش دعا نمیکرد، از حضرت در این باره پرسیدند که فرمود: نخست همسایه وانگه اهل خانه.
مهریه حضرت زهرا(س)؛ شفاعت از گناهکاران امت
هنگام ازدواج حضرت فاطمه(س) وقتی مقدار مهریه معین شد و آن بزرگوار از مبلغ مورد نظر آگاهی یافت، خطاب به پیامبر(ص) عرض کرد: یَا رَسُولَ اللهِ! اِنَّ بَنَاتَ النَّاسِ یَتَزَوَّجْنَ بِالدَّرَاهِمِ فَمَا الْفَرْقُ بَیْنِی وَ بَیْنَهُنَّ؟ اَسْألُکَ تَردَّهَا وَ تَدْعُوا اللهَ تعالی اَنْ یَجْعَلَ مَهْرِی الشَّفَاعَهَ فِی عُصَاهِ اُمَّتِکَ؛ ای رسول خدا، مهریه دختران مردم درهمهاست، پس چه فرقی بین من و آنها خواهد بود؟ تقاضا دارم مهریه مرا بازگردانی و از خداوند متعال بخواهی که مهریه مرا شفاعتِ گناهکاران امت تو قرار دهد.
آنگاه حضرت جبرئیل نازل شد در حالی که در دستش پارچهای لطیف ابریشمین قرار داشت و روی آن نوشته شده بود: جَعَلَ اللهُ مَهْرَ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاء شَفَاعَهَ الْمُذْنبینَ مِنْ اُمَّهِ اَبِیهَا؛ خداوند متعال مهریه فاطمه زهرا(س) را شفاعت از گناهکاران امت پدرش قرار داد.
احتضار و لحظات پایانی عمر حضرت
هنگامی که حضرت فاطمه(س) به حال احتضار رسید، وصیت کرد که آن پارچه را روی سینه و زیر کفنش قرار دهند و فرمود: «روز قیامت که محشور شدم، این نوشته را با دستم بلند کرده و گناهکاران امت پدرم را شفاعت میکنم.»
اسماء بنت عمیس میگوید: «در آخرین لحظات زندگی حضرت فاطمه(س) حضور داشتم. آن بانوی بانوان عالم غسل کرد، لباسهایش را عوض کرد و در گوشه منزل به راز و نیاز مشغول شد. پیش رفتم تا از نجواهای آن بزرگوار با حضرت حق آگاه باشم. حضرت فاطمه(س) را دیدم که رو به قبله نشسته و دستها را بهسوی آسمان برده و با کمال خلوص زمزمه میکند: «إِلَهِی وَ سَیِّدِی اَسْئَلُکَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فی مُفارِقَتی اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاهِ شیعَتی وَ شِیعَهِ ذُرِّیَتِی؛ خداوندا، ای آقای من، از تو میخواهم به حق انسانهایی که برگزیدهای و به نالههای دو فرزندم(حسن و حسین) در فراق من، از گناه شیعیان من و پیروان فرزندانم درگذری.»
ورود حضرت در محشر و ندای منادی
جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا(ص) نقل میکند: «روز قیامت، دخترم فاطمه با جلال و شکوه و عزت و احترام در میان انبوه فرشتگان آسمان وارد محشر میشود، آنگاه منادی با صدای رسایی ندا میدهد: ای اهل محشر، چشمان خود را ببندید که فاطمه دختر محمد میخواهد عبور کند.
آن روز پیامبران، اولیای الهی، صدیقان، شهیدان و همه مردمان چشمان خود را میبندند تا دخترم فاطمه در میان هالهای از نور از صفوف محشر رد میشود و به مقابل عرش الاهی میرسد و در آن جا عرض میکند: «إِلَهِی وَ سَیِّدِی ذُرِّیَّتِی وَ شِیعَتِی وَ شِیعَهُ ذُرِّیَّتِی وَ مُحِبِّیَّ وَ مُحِبِّی ذُرِّیَّتِی؛ بارالها، ای آقای من، فرزندانم و شیعیانم و پیروان فرزندانم و دوستانم و دوستان فرزندانم را نجات بده. آنگاه خداوند فرمان میدهد: کجایند فرزندان، شیعیان و دوستان فاطمه و دوستان فرزندان فاطمه؟ آنان به پیش میآیند در حالی که فرشتگان رحمت خدا گرداگردشان را گرفتهاند و فاطمه همه آنان را داخل بهشت میبرد.»