لحظات به یادماندنی از افطار در معابر شهر تهران / لقمه های مهربانی
- شناسه خبر: 20043
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۴۳
- نویسنده: تحریریه بقاع خبر
ایستگاه صلواتی از جنس ماه مبارک رمضان
از ماه رمضان با عنوان ماه میهمانی خدا یاد می شود، ماهی که فضیلت کار خیر در آن چند برابر است. در این ماه هر کس تلاش می کند تا به نوعی در کارهای خیر سهیم باشد. عده ای با رساندن سبدهای ارزاق به دست نیازمندان و برخی هم با پذیرایی از روزه داران در مساجد و بوستان ها یا معابر شهر. این روزها اگر سری به گوشه و کنار شهر بزنید افرادی را می بینید که با برپایی ایستگاه های صلواتی سعی می کنند در ثواب افطاری دادن سهیم شود. بیشتر گردانندگان این ایستگاه های صلواتی جوانانی هستند که در این شب ها میزبانی روزه دارانی را بر عهده دارند که به دلایلی نمی توانند بر سر سفره افطار خانه هایشان حاضر شوند. گزارش زیر حاصل حضور ما در این یکی از این ایستگاه ها است.
عاشقانی که پایه کار هستند
با تاکید مقام معظم رهبری در برپایی افطاری های ساده عزم خود را جزم کردند تا با برپایی ایستگاهی صلواتی همشهریان روزه دار و نیازمند خود را میهمان لقمه ای نان و پنیر و لیوانی چای کنند. مهدی شفاهی ساکن جوان یکی از محله های جنوب غربی شهر که در برپایی ایستگاه صلواتی به هم محله ای هایش کمک می کند می گوید: «از ابتدای ماه رمضان تصمیم گرفتیم تا با کمک عده ای از بسیجیان پایگاه های سید الشهداء(ع)، فاطمه الزهرا(س)، مسلم ابن عقیل(ع)، امام علی النقی(ع) و علی ابن موسی الرضا(ع) با برپایی ایستگاهی صلواتی سفره افطاری را در این ایستگاه برپا کنیم.» از صبح که از خواب بلند می شوند هر یک به دنبال کاری می روند و سعی می کنند تا قبل از اذان مغرب لقمه ها را آماده کنند. شفاهی می گوید: «۱۰ نفری هستیم، کارها را تقسیم کرده ایم و هر کس وظیفه ای دارد. ۲ و ۳ نفر مسئول سفارش نان ها و تحویل گرفتن آن ها هستند. چند نفری هم خرما و پنیر را تهیه می کنند. روزی که سبزی هم برای افطار داریم عده ای از بانوان هم محله ای مسئولیت پاک کردن و شستشوی سبزی ها را بر عهده می گیرند. خلاصه هر یک از اعضاء گوشه ای از کار را می گیرند تا لقمه ها به موقع آماده شوند. البته گاهی اوقات هم به همت خیرین و بانیان آش و عدسی یا شعله زردی هم به سفره مان اضافه می شود.»
بانیانی از جنس رهگذران
برای سهیم شدن در افطاری ساده پول زیادی لازم نیست، تنها نیت خیر و قلبی بخشنده نیاز است. موتورش را کنار ایستگاه نگه می دارد و بسته های چای را به دست مسئولان برپایی ایستگاه می دهد. معتقد است ساکن یکی از مناطق مرکزی شهر است و برای کاری به این منطقه آمده است. خود را مرتضی علیمی معرفی می کند. می گوید: «دوست داشتم من هم سهمی از ثواب این کار خیر ببرم.» مرتضی برگزاری ایستگاه های صلواتی را راهی برای فرهنگ سازی ساده زیستی می داند و در ادامه می گوید: «متاسفانه در بسیاری از خانه ها شاهد برپایی سفره های افطاری رنگین هستیم. این کار نه تنها موجب اصراف می شود بلکه با هزینه این سفره ها می توان به خانواده های نیازمند بسیاری کمک کرد. این سفره های ساده به ما یاد می دهد که با لقمه ای نان و پنیر هم می توان افطار کرد.» علاوه بر جوانان بسیجی، رهگذران هم در تهیه افطاری به ایستگاه کمک می کنند. مسئول برپایی ایستگاه درباره بانیان می گوید: «علاوه بر اهالی و بسیجان محله، رهگذرانی که از اینجا عبور می کنند هم دوست دارند با کمک های نقدی و اجناسی مانند چای، قند و خرما در این کار خیر سهیم شوند.»
لقمه های مهربانی
دقایقی تا اذان مغرب نمانده است. گردانندگان ایستگاه تلاش می کنند تا همه چیز را برای پذیرایی از میهمانانشان آماده کنند. علیرضا زگانی جیکی از جوانان ایستگاه در حالی که جعبه های حاوی لقمه های نان و پنیر را بر روی میز می گذارد، می گوید: «از وقتی تصمیم گرفتم در تهیه افطار کمک کنم، اثرات این کار را هر روز در زندگی ام می بینم.» او در ادامه درباره تعداد لقمه ها می گوید: « روزهای اول ۱۰۰ تا ۱۵۰ لقمه درست می کردیم . حالا با کمک بانیان روزانه ۲۵۰ تا ۳۵۰ لقمه درست می کنیم.»اینکه در گرمای تابستان ۱۷ و ۱۶ ساعت هیچ چیز نخوری و ننوشی سخت است. اما جوان هم محله ای معتقد است تهیه و آماده کردن وسایل افطار برای رهگذران روزه دار باعث می شود تا گذر زمان را در طول روز متوجه نشود. رامین رجبلو یکی دیگر از جوانان که مسئول تهیه نان ها است در ادامه سخنان هم دوستش می گوید: «اگر چه خود روزه هستیم اما وقتی لقمه های نان و پنیر را به دست روزه دارانی که از سفره افطار خانه هایشان جا مانده اند می دهم، احساس آرامش می کنیم. در میان افرادی که به ایستگاه مراجعه می کنند برخی از اهالی محله حضور دارند که ترجیح می دهند افطارشان را اینجا باز کنند. عده ای هم نیازمندان آبروداری هستند که حتی توان تهیه غذایی ساده ندارند و با همین لقمه های نان و پنیر و خرما افطارشان را باز کرده و خود را سیر می کنند.»
دعای خیر روزه داران
کمتر از ۵ دقیقه تا اذان مانده است. حالا دیگر رهگذران پشت سر هم به صف ایستاده اند. صدای اذان به گوش می رسد. جوانان بسیجی برای کمک کنار هم ایستاده اند. پیرمرد لقمه نانش را در یک دست می گیرد و با دست دیگر لیوانی چای برمی دارد. در حالیکه زیر لب می گوید: «خدا خیرتان بدهد اجرتان با امام حسین(ع)» از لابلای جمعیت آرام بیرون می آید و در گوشه ای می ایستد تا افطارش را بخورد. کنارش می ایستم و در حالی که خود را معرفی می کنم، نامش را می پرسم. خود را رضا گورابی معرفی می کند و می گوید: «همراه با دوستانم برای آبیاری فضای سبز به این محله آمده ایم.» ساکن محله شادآباد در منطقه ۱۸ است. در حالی که همچنان لقمه اش را می خورد ادامه می دهد: «خدا این جوانان را خیر دهد اگر این لقمه ها نبود ناچار بودم افطارم را با کیک و آب باز کنم.» رحیم جمالی خواه یکی دیگر از شهروندان منتظر گوشه ای ایستاده تا رهگذران لقمه هایشان را بگیرند. می گوید: « خانه ام فاصله چندانی با ایستگاه ندارد. منتظر هستم اگر لقمه ای رسید من هم اینجا افطار کنم.» کمی آن طرفتر مرد میان سالی خودرواش را با کمی فاصله از ایستگاه نگه می دارد. لقمه هایی که از ایستگاه گرفته را به دستان بانوی مسنی که در ماشین نشسته اند می دهد و سراغ لیوان های چای می آید. خود را مرتضی مرادی معرفی می کند. می گوید: «به دنبال مغازه ای می گشتم تا آب و بیسکوئیتی برای افطارمان تهیه کنم. این ایستگاه باعث شد تا اینجا افطار کنیم. بانوی مسنی که همراهش است در ادامه سخنان او می گوید: «تا خانه مان راه زیادی مانده است. برای کاری بیرون بودیم و به سفره افطار خانه نرسیدیم، قسمت بود اینجا افطار کنیم و میهمان این جوانان باشیم. خدا به آنها سلامتی بدهد که فکر روزه داران رهگذر هستند.»