پنج شنبه آخر ماه، مهمان امامزاده سیدمحمدرضا(س) در محله کن بودیم
- شناسه خبر: 3820
- تاریخ و زمان ارسال: 1 شهریور 1393 ساعت 12:40
- نویسنده: تحریریه بقاع خبر
خانه صبورترین اهالی محله
کن 5 امامزاده دارد با 5 قبرستان. در اینجا رسم است هیچ مردهای را بیرون از محل دفن نمیکنند
صدای لااله الا الله از خیابان میآید. هرچه به پیچ کوچه نزدیکتر میشوم صدا واضحتر میشود. جماعتی از دور سیاه پوش پیش میآیند. جنازهای روی دوش اهالی به سوی قبرستان محل میرود؛ به سوی سرای ابدی. زنان بازوی زنی را گرفتهاند که شیون میکند. در خانهها یکی پس از دیگری باز میشود، زنان و مردان بیرون میآیند و کم کم به خیل جمعیت افزوده میشوند. رهگذری میپرسد چه کسی مرده؟ و زنی ریز جواب میدهد: حاجی بزرگ.
همین چند هفته پیش بود که شاهد تشییع پیکر مردی بر دوش اهالی محله بودم. رسم سنتی تشییع مردگان در خیابانهای مدرن زندگی شهری گم شده و امروز جای خود را به آمبولانس سفید بهشت زهرا(س) داده است. حضور آمبولانس جلوی در هر خانهای نشان میدهد که بندهای مرده و قرار است برای مراسم کفن و دفن راهی بهشت زهرا(س) شود. اما اینجا در محلههای قدیمی منطقه ما به خصوص در محله کن رسم تشییع جنازه هنوز پابرجاست. هنوز میشود در خانه نشست و از صدای لاالهالاالله اهالی فهمید انسانی به سرای ابدی رفته است. اینجا در محلههای قدیمی پیکر مردگان بردوش همسایهگان تا قبرستان محل بدرقه میشود. قبرستان هایی که دور امامزادگان شکل گرفتهاند و زیر سایه گنبد امامزاده معنویت خاصی دارند.
زیارت اهل قبور در امامزاده سید محمدرضا(ع)
آخرین پنج شنبه ماه مبارک رمضان است که به پیشنهاد یکی از قدیمی های محله کن به زیارت اهل قبور رفتیم. قرار است آنجا غلامحسین محمدخانی که از ریش سفیدان محله میانده کن بود، برایمان از زیارت اهل قبور و آداب و رسوم عزاداری و کفن و دفن مردگان در محله گفت. ساعت از 6بعدازظهر بود که با عکاس نشریه سری به خانه مردگان محله زدیم؛ به روایتی خانه صبورترین اهالی محله.
از خوش شانسی اهالی محله کن این است که 5 امام زاده دارند و در حیاط این 5 امامزاده مردگانشان را دفن میکنند. در حقیقت 5 قبرستان در محله کن وجود دارد که از گذشتههای دور تا به امروز، کنیها مردگانشان را در آنجا دفن میکنند.
در آخرین پنج شنبه ماه رمضان ما به امامزاده سید محمدرضا(ع) در محله میانده رفتیم، امامزاده سیدمحمدرضا(ع) از نوادگان امام چهارم شیعیان است که به روایتی حین فرار از دست حکومت وقت به شهادت رسیده. نسب ایشان با 6 فاصله به امام سجاد(ع) میرسد و مقبره امروزیاش 200 سالی قدمت دارد.
مزار متبرکه امامزاده سيد محمدرضا(ع) درمحله ميانده کن و پایین تر از جاده کن، خیابان احمدکاشانی؛ کوچه برادران بعد از حسینیه سیدمحمدرضا قرار دارد اما به دلیل بافت سنتی و قدیمی این محله دسترسی به آن کمی سخت و بدون راهنمایی مردم محلی دشوار است.
قبرم را 20 سال پیش خریدم
حیاط امامزاده سید محمدرضا(ع) قبرستان محله است که تنها بومیهای محله با جواز متولی و معتمدان محل، درآنجا دفن میشوند. محمدخانی که با پیراهنی مشکی رو به رویمان ایستاده، میگوید: «کنیها مردههایشان را از محله بیرون نمیبرند. وقتی کسی فوت میکند با توجه به اینکه از اهالی کدام یک از محلههای کن باشد در قبرستان آن محله دفن میشود.
او می گوید: تا حدود یکی دو دهه قبل، کن تنها یک غسالخانه داشت که آن هم در امامزاده جعفر(ع) محله سرآسیاب بود. البته چون اکثر خانهها حیاط دار بود مردم مردهایشان را در حیاط خانه هم غسل میدادند.
به گفته محمدخانی امروز دیگر از غسالخانه قدیمی خبری نیست و اگر فردی در خانه فوت کند، در یک خانه حیاطدار غسل داده میشود و اگر در بیمارستان فوت کند، برای انجام غسل و پوشیدن کفن به بهشت زهرا(س) برده میشود و بعد به قبرستان محله منتقل میشود.
محمدخانی در بالای سر قبری ایستاده. لبخند میزند و میگوید: «قبر خودم است. 20سال پیش خریدهام. داخلش رفتم و خوابیده ام. باید خانه ابدی را زودتر بنا کرد.» قبر او درست زیر قبر پدر، مادر و پدر بزرگش است. زیر تنه درخت چناری که بسیار قطور است و چند سال پیش از درون پوسیده و قطعش کردهاند. امروز از آن تنه تنومند، تنها حفرهای مانده که کاربری باغچه کوچکی پیدا کرده است.
اینجا درختان مرده هم صفای دیگری دارند!
تا 4- 5 سال دیگر جایی برای مردهها نیست!
ضلع شمالی امام زاده مربوط به مردگان اهالی محله میانده است و در ضلع جنوبیاش مردگان محله بالون را دفن میکنند این نظم را چند سال پیش متولیان امامزاده برقرار کردهاند تا مشکلی ایجاد نشود. قبرستانی که ما میبینیم کوچکتر از آن است که جوابگوی این روزهای محله باشد! محمد خانی می گوید: «البته ما در این قبرستان تنها به اهالی اصیل کن اجازه دفن میدهیم و برای کوچکی قبرستان هم یک راهکار پیدا کردهایم. الان قبرها 3 طبقه شده اند. اگر یکی از اعضای خانواده 30 سال از زمان مرگش گذشته باشد به حکم شرعی میشود جنازه دیگری در آنجا دفن کرد. با این روش توانسته ایم با ظرفیت کم تعداد اموات بیشتری دفن کنیم و اینطور که پیداست تا 4 و 5 سال آینده ظرفیت اینجا دیگر پر است.»
او تکه زمینی در کنار قبرستان نشانم میدهد و میگوید قرار است به کمک خیرین خریده و با مجوز شهرداری به زمین قبرستان اضافه شود.
آرامش در حضور مردگان
دنبال سنگ قبرهای قدیمی میگردیم. به جز یکی دو قبر بقیه با سنگ قبری جدید پوشیده شدهاند. طبق سنگ قبر نوشتهها، قدیمیترین آن مربوط به سال 1311 است. هرچند قبرهای قدیمیتر از بین رفتهاند.
دور تا دور قبرستان نیمکت گذاشتهاند. این نیمکتها را به پیشنهاد شورایاری محل نصب کردهاند تا افرادی که برای اهل قبور میآیند بنشینند. دبیر شورایاری میگوید: «اینجا هم قبرستان است، هم امامزاده و هم محلی برای دیدار با اهالی. در کنار مردگانشان مینشینند و چند آیه قرآن میخوانند و فاتحه میفرستند. هرچند مدتی است به دلیل ترافیک، روزهای پنج شنبه و جمعه قبرستان شلوغ میشود.»
رسم احترام به خانواده داغدار
کنیها احترام خاصی برای مردگان و صاحبان عزا قائل بودند. محمدخانی برای نشان دادن این احترام رسمی را تعریف میکند: «عروسیها باید در زمان خاصی انجام میگرفت و اگر احیانا در چند ماه گذشته یکی از بستگان عزادار بوده مراسم خاصی برای دعوت او به عروسی داشتند. خب باید آن خانواده را از عزا در میآوردند. یکی از کارها این بود که یک سفره بزرگ پهن میکردند و بسیاری از بزرگترهای فامیل را جمع میکردند و خانواده عزادار هم میآمدند و آن شب با یک هدیه به او، مراسم دعوت از او به عروسی انجام میشد. از دیگر کارهای مرسوم دعوت استاد سلمانی به خانهها بود. چون در قدیم کنیها اگر عزادار میشدند رسم بود مردان تا یک مدت طولانی موهای سر و ریش خود را نمیتراشیدند. اگر قرار بود خانواده عزادار در مراسم شرکت کند یک آرایشگر به خانه میآوردند و موهای عزاداران را کوتاه میکرد و ریششان را میتراشید و آخر سر با یک شام مفصل آنها را به عروسی دعوت میکردند.»
سمیرا باباجانپور