حضرت ابوجعفرمحمد(ع) اولين فرد از سلسله سادات است كه گذارش به يزد افتاد و دراين شهر رحل اقامت افكند.
- شناسه خبر: 1099
- تاریخ و زمان ارسال: 25 اردیبهشت 1391 ساعت 08:04
- نویسنده: محمد کمالی ضیا
یزد/معرفی امامزاده ابوجعفرمحمد(ع)
حضرت ابوجعفرمحمد(ع) اولين فرد از سلسله سادات است كه گذارش به يزد افتاد و دراين شهر رحل اقامت افكند.
پایگاه امامزادگان(بقاع نیوز):ابوجعفرمحمد بن علي بن عبيدا… احمدبن علي العريضي ابن جعفربن محمد الصادق (ع) از جمله آن ستارگان فروزان آسمان امامت است كه تقدير الهي براين قرار گرفت كه دريزد رحل اقامت افكند و ماندگاراين ديار شود.
نوشته اند: وقتي پارة تن پيامبر به يزد رسيد ، شهر آن قدربرايش غريب بود كه حتي از معّرفي خود بيمناك بود ، سرانجام ….
پس ازچند روز حيراني وسرگرداني در كوچه هاي شهر يزد به يك مغازه آهنگري مراجعه و تقاضاي كار نمود. استاد آهنگر اورابه شاگردي پذيرفت و چون دميدن دركوره آهنگري كاري دشوارو كم اجرت بود و كمتر كسي تن به اين كار مشقّت بار مي داد ، ولي او مجبورشد به همان اجرت كم و كارسخت بسنده كند.
عليبن جعفر، كوچكترين فرزندامام صادق (ع) ساكن روستاي عريضي درصومة مدينه بود اما براو واولادش چه گذشت كه آواره قراء وامصاردورونزديك شدند و نواده اش به مركز ايران رسيد ؟ حافظه تاريخ چندان چيزي به ياد ندارد وتنها اين مورد معلوم و مسلم است كه اودراواخر قرن چهارم هجري بهصورت ناشناس ودرهيئت درويشان به اين شهروارد شد وچندي براي گذران معاش به شاگردي آهنگري رفت تا اينكه براثرخواب حاكم يزد « اميراوجش» شناخته شد
و ازآن پس مورد احترام واكرام ساكنين مردم مهماندوست اين ولايت قرارگرفت پس از آن سالياني به عزت و عافيت زيست و فرزندان ونوادگاني از خود به جاي گذاشت تا اينكه درششم محرم سال 424 هجري قمري مرغ جانش به ملكوت اعلي پركشيد ودرمزارتازيان كه محلي دراوج تقدس و تبرك بود مدفون گرديد.حضرت ابوجعفرمحمد(ع) اولين فرد از سلسله سادات است كه گذارش به يزد افتاد و دراين شهر رحل اقامت افكند.
ابوجعفرمحمّد(ع) كه نسبش با چهارواسطه به امام جعفرصادق (ع) ميرسد ، حدودسال 350 ه. ق پا به عرصه وجود گذاشت و دنيايي از خيرو بركت با خود به ارمغان آورد. درمورد محلّ تولّد وزيستگاه وي درتاريخ ، سخني به ميان نيامده ،بلكه درميان اجداداوتنها به محل تولّد و زندگي علي بن جعفر، كوچك ترين فرزند امام صادق و جدّچهارم وي ، اشاره شده كه روستاي (عُريض) درچهارمايلي مدينه ، محل سكونت اووفرزندانش بوده است و به همين سبب ، سلسله فرزندان اورا « سادات عُريضي » ناميده اند. درمورد علي عريضي نقل شده كه اومردي صالح و پرهيزكار بودو به امامت برادرش موسيبن جعفر(ع) اعتقاد راسخ داشت
ماجراي هجرت ابوجعفرمحمد(ع)
امامزاده جعفربه دلايلي ازجمله: گريز از دست ظالماني كه او را تعقيب ميكردند، نسب نامه و شجره نامه خود را كه معّرف سيادت وي بود ، درميان چوبي كه برسرظرف آب ميگذاشتند پنهان نموده ولباس درويشان و فقيران پوشيد تاوي رانشناسند و ازبغداد راهي يزد شد .نوشته اند درزمان ورود امامزاده جعفر(ع) به يزد ، اميري پاك ضمير به نام «اوجش» از جانب آل بويه به يزد آمد و قدري حكومت اوعادلانه و رفتارش منصفانه بود كه يزديان مبالغه را درحقّ اوبه حدي رسانيده اند كه گويا او راصاحب مكاشفه ، بلكه كرامت و خوارق عادت شمرده اند ، وي حكومت مستقّلي داشت كه با اختيارات تامّه مدت درازي دريزد فرمانروايي كرد . وي به رغم عبّاسيان ، دوستدار آل علي بود
.
ورود به يزد
نوشته اند: وقتي پارة تن پيامبر به يزد رسيد ، شهري كه آن قدربرايش غريب بود كه حتي از معّرفي خود بيمناك بود ، سرانجام پس ازچند روز حيراني وسرگرداني در كوچه هاي شهر يزد به يك مغازه آهنگري مراجعه و تقاضاي كار نمود. استاد آهنگر اورابه شاگردي پذيرفت و چون دميدن دركوره آهنگري كاري دشوارو كم اجرت بود و كمتر كسي تن به اين كار مشقّت بار مي داد ، ولي او مجبورشد به همان اجرت كم و كارسخت بسنده كند.
روياي صادقه
چند روزي از حضور ابوجعفر دركارگاه آهنگري نميگذشت كه « اميراوجش » ، حاكم شهر ، شبي ذات اقدس حضرت ختمي مرتبت رادرخواب ديد كه به اوفرمودند : يكي از فرزندان من به ديارتوآمده و تقديراواين است كه دراين سرزمين بماند و از اوفرزنداني به وجود آيد كه موجب خيرو بركت اين خطّه گردد.حاكم كه اورا مردي پارسا وپرهيزكار توصيف كرده اند ، صبحدم درشهر به جستجو پرداخت شايد اورابيابد ، لكن راه به جايي نبرد. تا اينكه شبي ، باز رسول خدا رادرخواب ديد كه محل كار ابوجعفرمحمد (ع) را مشخص كردند .
اين مرتبه ، حاكم با هدايت پيامبر به زودي اورايافت . اما دربرخورد اول با انكار ابوجعفرمواجه شد ، زيرا وي بيم آن داشت اگربه درستي شناخته شود،جانش درخطربيفتد ، بويژه كه با حضورچندروزه اش درشهر دريافته بود كه مردم اين ديار عموماً از اهل سنّت هستندوچه بسا كه اگراورا بشناسند ، مورد آزارواذيت قرارگيرد. وقتي حاكم ، روياي خودرا بازگفت ، ابوجعفراطمينان پيداكرد كه از طرف جدّش رسول خدا مورد مرحمت قرارگرفته و حاكم درصدد حمايت از اوست ، خود را معّرفي كرد و شجره نامهاش را بازكرد وبرحاكم عرضه نمود .
دراين هنگام امير، كه دلي پاك و سرشار از محبّت پيامبر داشت ، برسرو روي اوبوسه زد و مطمئن شد كه پيش روي بزرگمردي از تبار رسول خداست ديد چه سعادتي ازاين بالاتر كه اورا خدمت كندوتفقّد نمايد ازاينرودستورداد اورامحترمانه به سراي خويش آوردند و خلعت بخشيد و محل سكونتي درخور براي وي فراهم كرد، ابوجعفرمنزلي درهمان كوچة آهنگري برگزيد و ازآن پس كوچة حسينيان ناميده شد ، سپس اميراوجش امركرد خانة كوچة حسينيان را آماده نموده و روزديگر دخترش رابه عقد اودرآورده و زندگي شايسته اي براي وي مهيا كرد . بعدها روستاي «فهرج» و «طزرجان» يكي درحوزه شهر و ديگري درييلاق و كوهستان بدو بخشيد كه بجز تامين مخارج ، ابوجعفراحساس كند كه ديگر غريب اين ديار نيست.از آن پس كوچه حسينيان ، تنها يك كوچه عادي درمحله يوزداران نبود ، بلكه مردم اين محلّات بر ديگرمحلّات فخرو مباهات داشتند كه گوهر وجود ابوجعفررا دربرگرفته اند.
فرزندان
حاصل پيوند مبارك ابوجعفرمحمّد (ع) بادختر اميراوجش برابر نقل تواريخ سه پسر است كه از اين سه بزرگوار هزاران نقراز اولاد پيغمبر دريزدو ساير بلاد مملكت ايران زندگي ميكنند. پسرانشان به نامهاي محمد ، عبيدالله و علي بوده اند و بعضي از نوادگان اين سه ميوة باغ رسالت داراي گنبد و بارگاه بوده قبورشان درايام سال مورد توجه عاشقان اهل بيت عصمت وطهارت است كه مشهورترين آنها عبارتندا ز:
1ـ سيد ركن الدين محمّد
2ـ سيد شمس الّدين محمد بن سيد ركن الدين
3ـ سيد اميرصفي الدّين
4ـ سيد امير وجيه الدين فضل ا…..
5ـ امير محمّد جعفر مفتي
6ـ رفيع الدّين فرزند وجيه الدين فضل ا…
7ـ ميرزا محمّدغني
8ـ ميرزا ابوجعفرعريضي
9ـ محسن بن علي بن محمّد
10- نوح بن محسن
11- سيد جلال الدّين حسين
12- نظام الدّين علي
13- سيد قطب الدّين مجتبي
غروب آفتاب عمر ابوجعفر
با توجه به اينكه ورود ابوجعفربه يزد به درستي معلوم نيست ، چنين به نظرميرسد كه وي شايد حدود 40 سال دريزد مقام داشت و شهرتي دراين مدت به هم زد كه نه تنها درزمان خودش ، بلكه نام نيكش براي هميشه تاريخ با نام يزد عجين شد .
هرموجودي دراين دنياي پهناور روزي بايد به حكم تقديرالهي ترك اين سراي ناپايدار كند و حضرت ابوجعفراز اين قاعده مستثني نبود . روزي كه مورخين آن را ششم محرم 424 ق ذكر كرده اند ، مرغ جانش از قفس تن پرواز كرد ودرمحل فعلي به خاك سپرده شد .
آري آنچه با گذشت 10 قرن همچنان ثابت ، محكم وروشن است ، قبر مطهر بزرگ مردي از تبار رسول ا… است كه مردم ديار دارالعباده يزد به دورش گرد آمده و از بركت وجودش بهره ها برده اند و عروس كوير 1000 سال است كه آن را همچون نگين گرانبهايي دربرگرفته و از اين گوهر ثمين پاسداري ميكند.
مشروح مطالب:در بخش مکتوب