آستانه امامزاده بی بی حلیمه خاتون(علیها السلام) شهر کرکوند
- شناسه خبر: 48608
- تاریخ و زمان ارسال: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۰۶:۴۴
- نویسنده: تحریریه بقاع خبر
به گزارش بقاع خبر، براساس شجره نامه موجود در ارتباط با این امامزاده نسب ایشان به حضرت امام موسى بن جعفر(علیه السلام) مى رسد.این بانوی بزرگوار،در قرن پنجم هجری بالغ بر 9 قرن پیش در این مکان وفات یافته اند،ولى تعیین حدود جغرافیایى امامزاده که در شجره نامه آن موجود مى باشد اشاره اى به وجودآبادى در جنب یا نزدیک آن ندارد و از آسیاباد به عنوان نزدیکترین حد جغرافیایى آن یادشده است. بنابراین احتمال مى رود کرکوند پس از این تاریخ در حالى که در مسیر عبور کاروانهاى تجارى و همچنین به علت بهره مندى از دشتهاى سرسبز و همنشینى با زاینده رود در مسیر عبور کاروانهاى اقوام کوچ نشین قرار داشته است با استقرار برخى از این اقوام به صورت یک آبادى متمرکز درآمده باشد.
بقعه متبرکه امامزاده حلیمه خاتون(علیها السلام) در ضلع شمالی شهر و مشرف برشالیزارهای سرسبز کرکوند قراردارد. که تا به امروز خیل مشتاقان و ارادتمندان اهل بیت رسول خدا(علیهم السلام) به این بانوی بزرگوار متوسل میشوند. اهالی وجود این مزار شریف را باعث آبادانی و نعمت فراون و واسط فیض خداوند متعال بر مردم شهر می دانند.
شجره نامه امامزاده حلیمه خاتون (سلام الله علیها)
بر روی سنگ مزار مطهر بانو حلیمه خاتون (س) آمده است:
مخفی نماند اینکه بی بی حلیمه خاتون دختر احمد ابن ابوالحسن ابن محمد ابن جعفر ابن امام الهمام موسی الکاظم در زمان خلیفه عباسی مامون الرشید و حکومت وقت طغرل خان در اواخر قرن دوم هجری در شدت جوانی در محال اصفهان از دنیا رفته ـــ در قبله اصفهان شاه سلیمان و در قبله شاه سلیمان حلیمه خاتون وقبله آسیاباد مشهور به لنجان بالا است و طرف راست بابا سبز و طرف چپ شاه کوچک.
امام زاده جعفر بن موسی الکاظم (ع) کیست و در کجا دفن است؟
آرامگاه امامزاده جعفر الخواری فرزند بلافصل موسی کاظم (امام هفتم شیعیان) و برادر علی بن موسی الرضا (امام هشتم شیعیان) است و صحن وی در شهرستان پیشوا و ۴۵ کیلومتری جنوب شرقی تهران قرار دارد. ایشان به احتمال زیاد جد پدری امامزاده حلیمه خاتون (س) شهر کرکوند می باشد.
از فرزندان امام موسی کاظم (علیه السلام) است و بر کتیبه درب منبت کاری شده ضریح چوبی بقعه نام امامزاده (جعفر حوازی) فرزند امام هفتم (علیه السلام) نگاشته شده است .
علامه بیهقی متوفای 565 هـ ق که از پیشگامان علم انساب است می نویسد: «جعفر بن محمد بن جعفر بن الحسن بن علی بن عمرالاشرف بن امام زین العابدین، قتله عبدالله بن عمر، عامل محمد بن طاهره بالری بسر بالری سناردک و قبره بها و صلی علیه القاضی بالری، و کان یوم قتل ابن سبع و اربعین سنه» (لباب الانساب1: 417)
بنابراین گفتار مرحوم بیهقی که تمام مطلب را در سه خط خلاصه کرده دیگر جای هیچ بحث و تردیدی نیست که مشهد کنونی از آن همین امامزاده جلیل القدر است که در شهر ری به شهادت رسیده است و در سنادرک (پیشوا) مدفون شده است.
حضرت امام موسی الکاظم (علیه السلام) نسبت به سایر ائمه (علیهم السلام) فرزندان زیادتری داشت.
برخی از مورخان تعداد آنان را تا 60 نفر ذکر کرده اند (منتهی الآمال، حاج شیخ عباس قمی، ج2، ص223؛ عمده الطالب، ابن عنبه، ص185 ـ187)، ولی اغلب مورخان تعداد فرزندان آن حضرت را 37 نفر دانسته اند (اعلام الوری بأعلام الهدی، شیخ ابوعلی الفضل بن حسن الطبرسی، ص312؛ الارشاد، شیخ مفید، ترجمه استاد رسولی محلاتی، ج2، ص236؛ الفصول المهمه فی معرفه الائمه، ابن صباغ، علی مالکی مکی، ج2، ص960؛ کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، ج3، ص38.) و بدیهی است که اغلب آن بزرگواران، برادران ناتنی امام رضا (علیه السلام) به شمارمی روند. با مطالعه تاریخ آنچه مسلم است، اینکه یکی از فرزندان امام کاظم (علیه السلام)، امامزاده جعفر است.
از کسانی که این امامزاده را از فرزندان بلافصل امام کاظم (علیه السلام) ذکر کرده اند، شیخ عباس قمی است. (ر.ک: منتهی الآمال، ج2، ص223)
مؤلف کنز الانساب، تعداد فرزندان امام هفتم را 42 تن ذکر کرده و در ادامه نوشته است:«چون مأمون، حضرت علی بن موسی الرضا را از مدینه به شهر طوس دعوت نمود، جمله فرزندان و فرزندزادگان حضرت امام کاظم (علیه السلام) به تدریج از بغداد رو به ولایت خراسان نهادند، من جمله تعدادی از این بزرگواران همچون جعفر و ابراهیم و… چون به ناحیه ساوجبلاغ رسیدند، دشمنان از عقب آمدند و مجادله بسیار کردند و آخر الامر حسن بن موسی الکاظم (علیه السلام) را شهید کردند و به بعضی هم جراحت رسیده بود و چون شب درآمد، لاعلاج روی به اطراف نهادند. اما جعفربن موسی الکاظم (علیه السلام) که درحین دفاع مجروح گردیده بود، در توابع ورامین به موضع سناردک (مکان فعلی) دراثر شدت جراحات وارده به شهادت رسید.»
مؤلفان ریاض الانساب و تاریخ خوار و ورامین نیز این نکته را تأیید می کنند.(آشنایی با سلاله پاکان، ص43ـ47، (با تلخیص) علامه نسابه، آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی در جواب سؤال دو تن از علمای پیشوای ورامین درباره هویت امامزاده جعفر، این گونه اظهار نظر فرموده است:
«امامزاده جعفر از فرزندان بلافصل حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) می باشند که در قریه خوار در اطراف مدینه منوره زندگی می کردند. جمعی ازآن قریه تصمیم گرفتند به خدمت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در مرو مشرف شوند و امامزاده جعفر را به سرپرستی خودشان انتخاب نمودند. چون ایشان عالم و دانشمند و زاهد بودند و به این قصد حرکت کردند، وقتی به ایران آمدند، مأمون حضرت رضا (علیه السلام) را شهید کرده بود. مأمورین مأمون، با این گروه دراطراف ساوه جنگیدند. عده ای از این جمع درآن درگیری شهید شدند. امامزاده جعفردر حین مبارزه با مأمورین مأمون، دراین جنگ مجروح شدند و با همان حالت بدان نواحی تشریف برده و در محل سناردک در اثر همان مجروح بودن شربت شهادت نوشیدند.»( همان، ص86)
کاتب نسخه خطی تاریخ خوار و ورامین می نویسد: «امامزاده جعفر در سناردک، در منزل مردی به نام جلال الدین به تاریخ 15 جمادی الثانی 217 قمری رحلت نموده است و سپس در گورستان محل مدفون شد.» (همان، ص44)
نکاتی که از زندگانی این امامزاده جلیل القدر به دست می آید، عبارت اند از:
1. وی از فرزندان بلافصل امام هفتم (علیه السلام) است و درباره مدفن وی تردیدی نیست که موضع کنونی، مدفن او است.
2. درباره محل جراحت آن بزرگوار ـ ساوجبلاغ یا ساوه ـ اختلاف است. آنچه مسلم است اینکه وی در اثرشدت جراحت، در این مکان فعلی شربت شهادت نوشیده است.
3. شهادت امامزاده جعفر در سال 217 بعید به نظر می رسد؛ زیرا مهاجرت سادات و علویان را به سرزمین ایران می توان به چهار گروه و دسته کلی تقسیم کرد: دسته اول، سادات و علویانی هستند که در زمان حجاج بن یوسف ثقفی به ایران مهاجرت کردند.
دسته دوم، سادات و علویانی بودند که در زمان ولایتعهدی امام رضا (علیه السلام) به عشق دیدار آن حضرت به ایران مهاجرت کردند؛ ولی اغلب آنان موفق به زیارت حضرت نشدند. آنان در بین راه با شنیدن خبر شهادت امام رضا (علیه السلام) و در اثر درگیری با مأموران عباسی، به دست آنان شهید شدند و یا فرارکردند و بعدها در اثر بیماری از دنیا رفتند.
گروه سوم، سادات و علویانی هستند که در قیام های مسلحانه علیه خلفای اموی و عباسی شرکت داشتند و بعد از شکست قیامشان، ازخوف خلفای عصر به ایران پناهنده شدند.
دسته چهارم، ساداتی بودند که در زمان حکومت علویان در طبرستان و گیلان به ایران مهاجرت کردند و برای همیشه ماندگار شدند.
امامزاده جعفر(علیه السلام) طبق اظهارات عالمان انساب، ازدسته دوم به شمارمی آید که برای دیدار برادربزرگوارش عازم ایران شد؛ ولی در میان راه، به دست دشمنان مجروح و در اثر شدت جراحت شهید شد. اگرآن بزرگوار بعد از شهادت امام رضا (علیه السلام) در سال 203 ق. مجروح شده باشد، آن وقت رحلت وی چهارده سال پس از شهادت حضرت رضا(علیه السلام) است که درست به نظر نمی رسد مگر آنکه امامزاده جعفر(علیه السلام) دیگری باشد که آن هم نیاز به تحقیق و بررسی کامل تری دارد.
اهالی محترم پیشوا معتقدند که امامزاده جعفر(علیه السلام) بعد از مجروح شدن، به این موضع پناه آورده و سپس شهید شده است و هم اکنون محل شهادت او را «شهیدگاه» می نامند و این مکان در نزد اهالی آن سامان، احترام و قداست خاصی دارد. میان شهیدگاه و محل تدفین و مرقد کنونی او، فاصله است.
از تاریخ دقیق شهادت وی، اطلاعی در دست نیست؛ ولی بی گمان شهادت آن بزرگوار در بین سال های 203 و 204 ق. بوده است.مقام معظم رهبری: «مردم ورامین این امامزاده عظیم الشان را چون جان شیرین در برگرفته اند.»
«اساساً پیشوا مرکز شهادت است. پایگاه شهادت نیکان و برگزیدگان است و برجسته ترین چهره شهید همین بزرگواری است که این صحن و سرای به نام اوست فرزند موسی بن جعفر و سلاله پاک پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)».
ایت الله العظمی صافی گلپایگانی: «وجود حضرت امامزاده جعفربن موسی الکاظم (علیه السلام) در این منطقه که ولایت اهل بیت را داشته اند نشانه ریشه داشتن تشیع در این منطقه است.» معظم له هنگامیکه کارت دعوت آستانه که منقش به تصویر بارگاه ملکوتی امامزاده جعفر بود را رویت نمودند آن تصویر را بوسید و فرمودند: «سلام من را به آقا امامزاده جعفر برسانید.»
ایت العظمی نوری همدانی: «شکوه صحن و سرای امامزاده جعفر نماینگر علاقه و محبت شدید اهالی آن شهر به خاندان عصمت و طهارت است».
آیت االه محمودی امام جمعه محترم ورامین: «من بارها هرگاه خدمت مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی می رسیدم . ایشان سراغ امامزاده جعفر(علیه السلام) را می گرفتند.»
( نمایی از امامزاده جعفر بن موسی سلام الله علیه شهر پیشوا )
امامزاده حلیمه خاتون(س) درقرن دوم می زیسته یا قرن پنجم؟
از آنجایی که در شجرنامه ایشان از طغرل خان (بیک) بعنوان حاکم محلی یاد شده است میتوان با استدلال تاریخ، حاکم وقت در زمان حیات امامزاده بی شک طغرل سلجوقی ست در حدود سال 443 قمری که بر اصفهان و لنجان حکومت کرده است.
ناصر خسرو (سیاح قرن پنجم قمری) در سفرنامه خود در بخش سفر به لردگان و لنجان گزارش می دهد :
و اول محرم از آن جا برفتیم و به راه کوهستان روی به اصفهان نهادیم. در راه به کوهی رسیدیم، دره تنگ بود. عام گفتندی این کوه را بهرام گور به شمشیر بریده است و آن را شمشیر برید میگفتند و آن جا آبی عظیم دیدیم که از دست راست ما از سوراخ بیرون میآمد و از جایی بلند فرو میدوید و عوام میگفتند این آب به تابستان مدام میآید و چون زمستان شود باز ایستد و یخ بندد، و به لوردغان رسیدیم که از ارجان تا آن جا چهل فرسنگ بود و این لوردغان سر حدپارس است، و از آن جا به خان لنجان (خولنجان امروزی) رسیدیم و بر دروازه شهر نام سلطان طغرل بیک نوشته دیدم و از آن جا به شهر اصفهان هفت فرسنگ بود. مردم خان لنجان عظیم ایمن و آسوده بودند هریک به کار و کدخدایی خود مشغول.
طغرل بیک که بود؟
طغرل بیک ابوطالب محمد بن میکائیل (۴۵۵–۳۸۵ هجری/ ۱۰۶۳–۹۹۳ میلادی) اولین سلطان سلجوقی و مؤسس سلسلهٔ سلجوقیان میباشد. او به مدت ۲۶ سال بر قلمرویی مشتمل بر ایران و سرزمینهای همجوار همچون عراق، شام و قسمتی از ارمنستان حکومت کرد و سرانجام در سن ۷۰ سالگی در طجرشت درگذشت و در ری مدفون شد.
ایل طغرل، که بعدها به سبب نام نیای او، سلجوقیان نام گرفت، یکی از قبایل ترک بود که به رهبری پدربزرگ او، سلجوق، وارد ماوراءالنهر و سپس مرزهای ایران و خراسان بزرگ شد و پس از روابطی پیچیده با دیگر حکومتهای مستقر در سرزمینهای یاد شده، که گاهی دوستانه و زمانی خصمانه بود، توانست جایگاهی برای خویش مهیا کرده و به تعامل با خاندانهای دیگر بپردازد. سلاجقه پس از مرگ رهبران خود، سلجوق و اسرائیل، به فرمان طغرل درآمدند و تحت رهبری او و چغری بیک به گسترش قلمرو خویش پرداختند. اگرچه در دورهٔ محمود و با شکستی که از سوی او متحمل شدند، تا مدتی تحرکات خویش را متوقف کردند. طغرل در سال ۴۲۹ هجری/ ۱۰۳۷ میلادی، از سوی بزرگان سلجوقی به عنوان سلطان برگزیده شد و به نام او خطبه جاری گشت. پس از مرگ محمود غزنوی و قدرتگیری سلطان مسعود، سلجوقیان به رهبری طغرل، در چندین مرحله لشکر غزنویان را به هزیمت واداشتند و گاهی متحمل شکستهایی نیز شدند، اما سرانجام با پیروزی سلجوقیان بر غزنویان در نبرد دندانقان به سال ۴۳۱ هجری و شکست و فرار سلطان مسعود غزنوی، طومار غزنویان در خراسان و نواحی اطراف پیچیده شد و سلجوقیان به عنوان قدرت جدیدی وارد مرزهای ایران شدند و هریک قسمتی از این سرزمین را به تصرف درآوردند که در این میان طغرل با حکومت بر عراق عجم و جبال و استقرار در نیشابور به عنوان پایتخت، به بسط و گسترش سرزمین خود به کمک برادر و خویشانش مشغول شد و سلسلهٔ سلجوقیان را در ایران پایهگذاری نمود. طغرل همچنین پس از پیروزی در نبرد دندانقان، با همراهی با سران سلجوقی در ارسال نامهای به نزد خلیفهٔ بغداد و درخواست منشور حکومت و همچنین دریافت پاسخ مساعد خلیفه، آغازگر رابطهای مهم میان دو حکومت گشت. طغرل در فاصله سالهای ۴۴۶–۴۳۲ هجری، با توسل بر لشکرکشی و اعمال زور و یاری ابراهیم ینال، مناطق وسیعی از سرزمین ایران را به تصرف خویش درآورد و در ابتدا پس از فتح ری، آن مکان را پس از بازسازی، پایتخت خویش قرار داد اما پس از تسخیر اصفهان، در سال ۴۴۳ هجری، آن شهر را به پایتختی خویش برگزید. او سپس با حمله به آذربایجان، آن سرزمین را تحت فرمان خویش درآورد و در ادامه با لشکرکشی به ارمنستان و سرزمینهای روم شرقی، قلمرو خویش را وسعت بخشید.
در این میان ابراهیم ینال نیز با لشکرکشی به روم شرقی و مناطق دیگر، بر وسعت قلمرو سلجوقیان افزود. لازم است ذکر شود در ابتدای کار و پس از استقرار طغرل در ری، سرزمینهای تحت تصرف ابراهیم به علت خونریزی و رفتار ناپسند او و لشکریانش، از وی مسترد شد که منجر به طغیان او بر علیه طغرل گشت و پس از شکست او در برابر طغرل و بخشش وی توسط او، ابراهیم دگربار به خدمت در رکاب طغرل مشغول گشت.
سال ۴۴۷ هجری، آغازگر عصر جدیدی در حکومت طغرل و سلجوقیان بود. او در این سال با قبول دعوت خلیفه و وزیر مبنی بر سفر به بغداد، صفحهٔ جدیدی در روابط سلجوقیان و عباسیان را گشود و با سلسله اقداماتش در آن مکان، جایگاهی رفیع را کسب نمود. طغرل در فاصله سالهای ۴۵۱–۴۴۷ هجری با به بند کشیدن ملک رحیم بویهای، حکومت آل بویه در عراق را برانداخت و خطبه نیز به نامش در آن مناطق جاری گشت. وی سپس به بازسازی بغداد همت گماشت و با ازدواج دختر چغری بیک با خلیفه، روابط حکومتش را با خلافت عباسی مستحکم کرد. سپس تکریت و موصل را به تصرف خویش درآورد و در پی این اقدام، یاران بساسیری که از دشمنان او و خلیفه بود، به طغرل پیوستند. او سپس دیاربکر را تحت سلطه درآورد و سنجار را نیز تصرف نمود. او طغیان دوبارهٔ ابراهیم ینال را با شکست و قتل او در نبرد، درهم کوبید و ارسلان بساسیری را که از مخالفان خلافت عباسی و هوادار فاطمیان مصر بود را سرکوب نمود.
طغرل در فاصله سالهای ۴۵۵–۴۵۲ هجری، به ازدواج با دختر خلیفه با وجود مخالفتهای خلیفه اقدام نمود که با اتفاقات و مشکلات فراوان انجام پذیرفت و سرانجام طغرل در سال ۴۵۵ هجری بدون داشتن جانشین، وفات یافت و سرزمینی پهناور را برای آیندگان به میراث گذاشت. طغرل را شخصیتی مذهبی و با ایمان معرفی کردهاند که به ساخت بناهای متعدد از جمله مسجد و مدرسه، همت فراوانی گماشت و با تعصبی که در مذهب حنفی داشت، در کنار عمیدالملک، عرصه را بر دیگر مذاهب اسلامی تنگ کرده بود. او را دارای شخصیتی عادل و بیزار از خونریزی معرفی نمودهاند که همواره از اقدامات سخت اجتناب میورزید، اگرچه در تعدادی از منابع نیز به اعمال ظالمانه و ناشایست او و سپاهیانش اشاره دارند. لازم است ذکر شود که مهمترین عامل موفقیت طغرل در تصمیمات و اقداماتش، شخصیت عمیدالملک کندری بود که با ارائهٔ راهنمایی و ایدههای ایرانی خویش، سهم فراوانی در پیشرفت طغرل داشت.
لازم به ذکر است سلسله سلجوقیان هم زمان با خلافت عباسیان نیز می باشد.
انتهای پیام/ح