زندگی نامه شهید حسین علم الهدی
- شناسه خبر: 42394
- تاریخ و زمان ارسال: ۷ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۰۲:۴۲
- منبع: دفاع مقدس
- نویسنده: تحریریه بقاع خبر
به گزارش بقاع خبر، سال 1338، “حسین علمالهدی، بزرگ دانشجوی شهید، در خانواده مجاهد مرحوم آیتا… سیدمرتضی علمالهدی دیده به جهان کشود. حسین از شش سالگی به آموزش قرآن پرداخت و دل در گرو آیات نورانی کتاب ا… سپرد. یازده سال بیشتر نداشت که شروع به تشکیل کتابخانه و جلسات سخنرانی و تدریس قرآن در مساجد اهواز با رشد سنی،مبارزات خود را عمیقتر و عملییتر نمود که نمونه آن به آتش کشیدن سیرک رقاصههای مصر در شهر اهواز بود. شهید علمالهدی ایمان را با علم میخواست بنابراین به ادامه تحصیل در رشته تاریخ پرداخت. او از همان آغاز دانشجویی خود در مشهد،با حوزه علمیه آن شهر و به خصوص با روحانیون مبارزی چون حضرت آیتا… خامنهای، آیتا… واعظی طبسی و شهید هاشمینژاد آشنا شد.
تعصب دینی حسین به گونهای بود که هیچ رفتار غیر اسلامی را برنمیتابید. وی با نصب اعلامیهها در رهبری تظاهرات در دانشگاه مشهد نقش عظیمی ایفا کرد. پس از زلزله طبس در کمک به آسیبدیدگان و بیسج کمکهای عمومی نقش فعالی داشت و از آنجا که باهوش سرشار خود از هر موقعیتی، فرصتی برای مبارزه میساخت، به هنگام ورود شاه معدوم و همسر فراریش به طبس، تظاهرات عظیمی علیه آنان به راه انداخت. در بحبوحه انقلاب که جوانان ایران زمین آماج رژیم طاغوت بودند. حسین با چند تن از همفکرانش، اولین هسته سازمان موحدین را تشکیل داد.
شهید حسین علمالهدی به اطاعت از امام راحل (ره) خود، به مبارزه با طاغوت میاندیشند و شهر و منطقه خاص برای او معنا نداشت. او به قصاص آتش زدن مسجد جامع کرمان، با طرح بسیار جالب و ابتکاری،شهربانی کرمان را به آتش کشید و به اهواز بازگشت. با مشاهده جنایات رژیم سابق به فکر مبارزه افتاد که مزدوران شاه با تلاش زیاد دستگیرش کردند و مورد شدیدترین شکنجهها قرار دادند که کوچکترین اعترافی از جسین نشنیدند، با این حال او را محکوم به اعدام کرده و به عنوان جوانترین زندانی سیاسی روانه زندان کردند. با اوجگیری مبارزات، رژیم مجبور به آزادی زندانیان سیاسی شد و شهید علمالهدی نیز آزاد شد. به منظور استقبال از امام راحل (ره) به تهران آمده و در کنار برادران دیگر سازمان موحدین به فعالیت پرداخت و یکی از محافظان مسلح مخصوص امام (ره) شد.
فعالیتهای فرهنگی شهید حسین علمالهدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
آنگاه که با عنایات الهی، رژیم طاغوت سرنگون شد، همه ملت شادمان بودند اما برای آنها که روزها تلخ زندان و شکنجه طاغوت را دیده بودند این پیروزی معجزهآسا بسیار شیرینتر و مسئولیتآفرین بود، بهمین جهت کسانی همچون حسین با همه وجود برای پاسداری و حفظ این نهال تلاش میکردند. حسین همچنانکه در راهپیماییهای زمان انقلاب نقش مؤثر داشت و همواره یا سخنران بود ویا قطعنامه راهپیمایی را قرائت میکرد، در ایام پیروزی برای تسخیر شهربانی و ساوام نقش بسیار مؤثری داشت پس از سقوط کامل نظام طاغوت، او در کمیته انقلاب که در اهواز تشکیل شد نقش اساسی دات وبرای مدتی هم مسئولیت کمیته انقلاب مستقر درکاخ استانداری خوزستان را بعهده داشت،همچنین عضور اولین شورای تشکیلدهنده سپاه پاسداران در خوزستان بود اما با توجه به فعالیت شدید گروهکهای منحرف، حسین کم کم تمام مسئولیتهای اجرایی را کنار گذاشته و بیشترین نیروی خودرا در برنامه فرهنگی متمرکز نمود. او در کلاسهایی که در سپاه پاسداران،جهاد سازندگی و دانشگاه اهواز برگزار میشد، حسین تدریس عقاید و تاریخ اسلام و نهجالبلاغه را بعهده داشت، در کنار این برنامهها سخنرانی استان خوزستان را نیز اجرا مینمود. حسین به همراه دو معلم شهید، مجدزاده و علی جمالپور کلاسهای بسیار پرباری را در اهواز و شهرهای دیگر استان برگزار و اداه میکردند، کلاسها هم از نظر کیفیت و هم از نظر کمیت در سطح عالی بود. از نظر کمیت تنها در آخرین ماه رمضانی که حسین فعالیت داشت ودرهر روز 7 الی 8 کلاس را اداره میکرد. بعلاوه از آنجا که حسین دارای قدرت ابتکار عجیبی بود، هنرمندان در رشتههای نقاشی و خطاطی را مأمورکرده بودکه کلیه جریانات تاریخی صدر اسلام را به شکل تابلوهای زیبایی مجسم نمایند.