قاب “ابراهیمی- امیری – بیرانوند” ماندگار شد
- شناسه خبر: 20686
- تاریخ و زمان ارسال: ۶ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۱۳
- نویسنده: تحریریه بقاع خبر
سخن نخست: «امید فوت» کارگرِ شیرینی فروش که هر روز صبح زود از ورامین میاد تهران، و تا ۱۰، ۱۱ شب، کام مردم را شیرین میکنه، این بار تصمیم گرفته زودتر بره خونه. او که برای شروع بازی ایران – پرتغال بیتابی عجیبی داره، زودتر از روزهای گذشته، دست از کار میکشه و در جواب همکارش که میگه چرا داری اینقدر زود میری، هنوز بخشی از کار مونده، میگه: کار رو ولش کن، دارم میرم خونه؛ مگه نمیدونی تیم ملی بازی داره!
به ایستگاه اتوبوس که میرسه خدارا شکر میکنه کخ خیابانها خلوته و به موقع میرسه. تو راه به همسرش زنگ میزنه و میگه، تخمه داریم، اگه نداریم، بخرم.
وقتی میرسه خونه، با صدای بلند میگه، خانم، بزن بزن شبکه سه؛ بازی داره شروع میشه. همسرش میگه، شبکه سه است، داره پیام بازرگانی پخش میکنه، معلوم نیست شبکه جوانه، یا شبکه تبلیغات! صبح تا شب، تبلیغات چیپس، پفک و پکیج دیواری پخش میکنن. مردم رو خسته کردن.
چند دقیقه بعد بازی شروع میشه و امید قصه ما مثل بقیه مردم پای تلویزیون میخکوب میشه و بازی را با هیجان و تب و تاب فراوان دنبال می کنه. با پایان بازی، او از این موضوع خیلی خوشحاله که یوزهای ایرانی در سومین بازی مرحله گروهی رقابت های جام جهانی ۲۰۱۸ موفق شدند با ارائه یک بازی حساب شده، قهرمان اروپا را از نفس بیندازند و به تساوی یک – یک در مقابل پرتغال دست یابند.
پایان شیرینِ یک باخت
شاگردان کارلوس کیروش خوش تیپ و جسور با ارائه یک بازی خوب، پایانی شیرین به دیدارهای جام جهانی خود در ۲۰۱۸ دادند و ایران توانست برای اولین بار با ۴ امتیاز در بازی های جام جهانی بدرخشد و دل یک ملت را شاد کند.
در ادامه، دل نوشتههای برخی از خبرنگاران خبرگزاری شبستان که احساسی مشترک با امید فوت دارند، از بازی شب گذشته تیم ملی فوتبال کشورمان برابر پرتقال را که در اختیار ما قرار دادند با هم میخوانیم و در حس قشنگ آنان شریک میشویم.
وقتی با فوتبال یک ملت می شویم
افسوس های ما در گل نشدن بهترین موقعیت ایران توسط مهدی طارمی، در پس غرور بی همتایی که ایرانیان در جام جهانی ۲۰۱۸ به دست آوردند، محو شد و به ضمیر ناخودآگاه جمعی ما سپرده شد.
اگر دلیل بازی بد پرتغالی ها به ویژه CR7 مقابل ما، تجمع برخی از هموطنانمان مقابل هتل بازیکنان قهرمان اروپا در جام ملت های ۲۰۱۶ باشد، باز هم به خود می بالیم زیرا از هر فرصتی برای دستیابی به موفقیت بهره بردیم، واژه همدلی را یکصدا فریاد برآوردیم و فعل خواستن را همچون ویلیام والاس در فیلم «شجاع دل» (Braveheart) صرف کردیم.
بازی دیشب تیم ملی فوتبال کشورمان که ترجمان این عبارت بود «چیه این فوتبال، اصلا» یک ملت را آن هم در اوج تنگناهای اقتصادی، شاداب و پرنشاط کرد.
نام رقابت جانانه یوزهای ایرانی در جام جهانی ۲۰۱۸ را می توان معجزه گذاشت و بازی دیشب بازیکنانمان مقابل پرتغال را در این جمله خلاصه کرد «فرار به سوی پیروزی.»
این جام که گذشت، جام جهانی بعدی را دریابیم
برای ما که چه ببازیم و چه ببریم عادت کرده ایم به این جملات همیشگی، بچه ها گل کاشتند، اما مهدوی کیا از آن دست انسان هایی است که خلاف آمد عادت سخن می گوید از چیزهایی که شاید به مذاق آنهایی که دوست دارند بشنود «تشکر می کنیم از این، تشکر می کنیم ازآن، تشکر می کنیم از عالم و آدم ….!» خوش نیاید، او بدون آنکه هیجانی شود و یا در توصیف بازی ایران اغراق کند، خیلی منطقی و مطمئن گفت «بضاعت فوتبال ما همین است»، طارمی مقصر نیست که توپش چند درجه زاویه پیدا می کند، بلکه این ضعف ناشی از چندین سال بی برنامگی و فراهم نکردن زیرساخت هاست.
من هم مثل همه ایرانی ها حظ بردم از بازی بازیکنان ایران، این بازی اگر پیروزی نداشت اگر صعود نداشت، اما صحنه هایی داشت که مدام به یاد بیاوریم و مزه شیرین آن را مز مزه کنیم. حالا نسل ما که از وقتی چشم به مستطیل سبز باز کرد و قامت رعنای احمد رضا عابدزاده تا همیشه خدا در ذهنش، خیالش و خاطراتش نقش بست، یک تصویر دیگر از دروازه بانی پر افتخار به سینه دیوار خاطرات شیرین نصب کرد.
علیرضا بیرانوند، این جوان شهرستانی نجیب با خونسردی مثال زدنی و حیرت آورش در اولین تجربه جام جهانی، جاودانه شد. کم پیش می آید و شاید هم نادر پیش می آید که ورزشکاری در عرصه جهانی قدم بگذارد و از استرس و هیجان مخل با مقداری چاشنی ناشیگری در اولین حضورش خبری نباشد، ولی در وجنات این جوان سبزه و بلند قامت اثری از هیچکدام نبود. او مطمئن و باوقار و خونسرد بازی کرد. در سخت ترین شرایط بازی، ضعفی از خود نشان نداد و با خیز یوزآسا یک اسطوره جهانی را مقهور و بیچاره کرد.
صدای تخمه های آمیخته به استرسی که در جانمان می شکست، با صدای پر استرس پیمان یوسفی در هم می آمیخت، خونسردی عجیب و غریب یوز ایرانی در مقابل سطان سرزمین سبز عصبی مان می کرد. اما ماجرای شگفت انگیز اینکه پس از غرش و خیز سطان سرزمین سبز و واکنش یوزآسای بیرانوند، جهان چیزی جز یک شیر از پا درآمده در آستانه اخراج ندید.
چه اشکالی دارد اگر یکبار دیگر هم همان جمله کلیشه ای همیشگی را به زبان بیاوریم. «اگر پیروز نشدیم، سربلند بودیم، بچه های ایرانی گل کاشتید!»، باور کنید اینبار صادقانه می گوییم.
یک عذرخواهی به بیرانوند و چشمی بدهکاریم
نام علیرضا بیرانوند در تاریخ فوتبال ایران و حافظه جمعی ملتی زخمی که این روزها به سختی لبخندی بر لبانشان می نشیند و غرورشان زیر فشارها له شده است می ماند؛ خیلی ها از دعوت کارلوس کیروش از بیرانوند شاکی بودند و از حضورش در دروازه تیم ملی نامطمئن، اما همه آنها امروز یک معذرت خواهی به این جوان با اراده و باپشتکار متکی به خود بدهکارند؛ کریس رونالدو هیچ وقت بیرانوند و ایران را فراموش نمی کند و من هم اشک های مهدی طارمی را پس از آخرین فرصت گل ایران در ۲۰۱۸٫ اشک هایش بغض فروخورده تک تک ایرانیانی بود که می خواستند اما نتوانستند …
سخن آخر اینکه، جام جهانی فوتبال ۲۰۱۸ برای ما به ظاهر تمام شد اما سه قاب زیبای تکل جسورانه امید ابراهیمی در برابر مراکش، لایی وحید امیری به جرارد پیکه در بازی مقابل قهرمان جهان و مهار پنالتی CR7 توسط بیرانوند، در خاطره جمعی ما نقش بست.
نگارش و تنظیم: مرتضی خواجوند سریوی
واقعا جاداره ازقول خودم به عنوان یک شهروند ایرانی بگم (بچه هامچکرم😃😃😃😃)